من توركم ، آذری یوخ Vətən Anadır ANA çağırır bizi
| ||
|
در اوایل قرن پنجم هجری، اواسط قرن یازدهم میلادی، گروهی از تركمانان غُز
كه در دشت قرقیز سكونت داشتند، به زعامت سلجوق بن دقّاق، از نواحی تركستان، رو به
ماوراء النهر نهاده، در جُند ساكن شده و اسلام را پذیرفتند و به تدریج نیرو گرفته
و كثرت یافتند و توانستند مسعود غزنوی را به سال ۴۳۱ ﮬ. ق نزدیك حصار دندانقان مرو
به سختی شكست داده و پایه حكومت مقتدری را بنیان بگذارند و دولت هائی را كه در
داخل ایران حكومت می كردند برانداخته و مهم ترین دولت ترك را جایگزین آن ها سازند
كه خود در جهان اسلام و خاصّه در ایران و لاجرم در آذربایجان و پیرامون های آن، از
مهم ترین رخداد ها و مقدّمه تحوّل ربزرگی به شمار می رود. به طوری كه به اعتقاد
دكتر باستانی پاریزی : « هفت مقطع بزرگ تاریخی در تاریخ ایران سرنوشت ساز میباشند
كه یكی از آن ها مقطع به قدرت رسیدن امپراطوری تركمانان سلجوقی می باشد.»[1] بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، بر اثر ضعف سالاریان كه ارّان نیز
جزو قلمرو حكومتشان بود، روّادیان در جنوب و شدّادیان در شمال ارس به قدرت رسیدند.
شدّادیان از طایفه ای كرد و احتمالا" از قبیله هذبانی بودند. پروفسور ولادیمیر فدوریچ مینورسكی
(۱۸۷۷ـ ۱۹۶۶) خاورشناس برجسته روسی با ترجمه متن عربی جامع الدّول اثر منجّم باشی،
پژوهشی ارزنده درباره تاریخ شدّادیان انجام داده كه این اثر تحت عنوان « پژوهش هائی
در تاریخ قفقاز» از سوی بنیاد دایر¸المعارف اسلامی در زمستان ۱۳۷۵ در تهران منتشر شده است. در مقدمه این كتاب
آمده است : « یكی از سلسله های نادر اسلامی
كه تاریخ آن چنان كه باید و شاید بررسی نشده، خاندان شدّادی است كه در قفقاز شرقی،
در ناحیه میان رودهای كُر و ارس حكومت راندند.... اهمیّت شدّادیان از این جهت است
كه در فعالیت های جنگی و اعمال صلح جویانه خود، با همسایگان مسیحی، یعنی ارمنیان، گرجیان
و مهاجمان متعدد شمالی، از جمله آلان ها و روس ها، در تماسّ مستقیم بودند. اینان
در تاریخ قفقاز حكم حلقه مفقوده ای دارند كه بی آن تنها یك روی حوادث مشاهده می شود.
نكته دیگر آن است كه درگیری شدّادیان در سیاست جهانی مقارن با هنگامی بود كه امپراطوریهای روم شرقی
بی صبرانه در پی تحكیم مواضع خود در ارمنستان و قفقاز بودند، و در عین حال امواج
هجوم تركان از جانب شرق در حال شكل گرفتن بود و اوضاع خاور نزدیك به كلّی در حال
دگرگونی بود. سرانجام شدّادیان كُرد یكی از جلوه های نمایان « میان پرده »ایرانی بودند،
دوره ای كوتاه امّا بسیار با اهمیّت میان تسلّط عرب ها و سیطره تركان.... ایشان ده تن و به گمان من كُرد
بودند. كرسی شان دوین ( دبیل ) و سپس گنجه بود. ظهورشان در ۳۴۰/۹۵۱و زوالشان در ۴۶۸/۱۰۷۵ رخ داد. حكومتشان ۱۲۸ سال طول كشید.»[1] بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، ازجمله حوادث مهمّی كه در دوران فرمانروائی مرزبان در قره باغ رخ داد و در سرنوشت این دیار، تأثیر بسزائی بر جای نهاد، تهاجم روس ها به این سرزمین و كشت و كشتار مردم و ویران كردن شهر بردعه بود. تأثیر این یورش وحشیانه، چنان مخرّب و ویرانگر بود كه شهر بزرگ و با شكوهی مثل بردعه، دیگر كمر راست نكرد و آن عظمت دیرین خود را هرگز باز نیافت. روس ها چند بار به این ولایت، حمله كردند، لكن بنا به تحقیق كسروی، در حمله چهارم كه در سال ۳۳۳ﮬ. ق و در زمان فرمانروائی مرزبان صورت گرفته، شهر مجلّل و آباد بردعه، كرسی و بزرگترین شهر قره باغ به ویرانهای تبدیل گشته است. و این فاجعه هولناك، تا قرن ها بعد، تأثیر شوم خود را برجای گذاشته، چنان كه حكیم نظامی گنجوی كه دو قرن بعد از این رخداد خونین و مخرّب، دیده به هستی گشوده، به شدت تحت تأثیر آن قرار گرفته و در آثار خود به این حادثه سرنوشت ساز پرداخته است. « قبیله های اسلاو كه در شمال، زندگی میكردند، به نام روس معروف بودند. این قبایل، نیاكان مردمان كنونی روس، اوكراین وبیلوروس به شمار میروند. در میان این قبیلهها ، اسلاوهای شرقی ازدوران باستان با سرزمین های ساحلی خزر، روابط بازرگانی داشتهاند. و به خصوص فرمانروایان كیف، پی در پی به سرزمین های مجاور یورش میبردند. »[1] «روسان در این زمان ها، ملّت چندان بزرگ و بنامی نبودند و در سرزمینی كه در نزدیكیهای دریای بالتیك مینشستند، صدها فرسنگ از ارّان دور، و دولت نیرومند خزر و برخی ملّتهای دیگر در میانه فاصله بودند. با این همه، چون ایشان، در كشتیرانی و دریاپیمائی مهارت بسیار داشتند و مردم دلیر و جنگجو بودند، از رود «ولگا»كه آن زمان ها هم به نام «اتل»معروف بود با كشتیها به دریای خزر در آمده، در ارّان، گیلان، مازندران وگرگان كه بر كنار دریای مذكور نهاده اند، به تاخت و تاز و تاراج و یغما میپرداختند و كشتار و خرابی بسیار میكردند. »[2] بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، پس از آن كه عصرخلافت خلفای
راشدین به سر آمد، امویان در حالی قدرت را تصاحب كردند كه قلمرو دنیای اسلام گسترش
یافته بودو خلفای اموی تا سال ۱۳۲ هجری با قدرت اهریمنی حكومت كردند. در دوران
حاكمیّت ۸۰ ساله و به عبارتی هزار ماهه سیاه بنی امیّه، عمّال آن ها با بیرحمی هر
چه تمامتر، هر جنبشی را سركوب میكردند. در این سال ها اكثریّت قریب به اتّفاق
مردمان هر دو سوی ارس مسلمان شده بودند و فرمانروائی این نواحی نیز در دست حكّام
بنیامیّه بود و آذربایجان، خود از مهم ترین سرزمین های دنیای اسلام به شمار میرفت. از سال ۱۳۲ هجری، سرزمین های
تحت سیطره امویان، نصیب خلفای عبّاسی شد. در عصر خلافت بنی عبّاس، دنیای اسلام، هر
چه بیشتر گسترده شده و از اقیانوس اطلس تا رود سند و از دریای خزر تا رود نیل رسیده
بود. ناگفته پیداست كه این چنین قلمرو گستردهای نمیتوانست مدّت مدیدی در تحت
حاكمیّت حكومتگران ستمگر باقی بماند، چنان كه طولی نكشید و قدرت بنیعبّاس رو به
ضعف نهاد. حركتهای آزادیخواهانه، از زمان مأمون اوج گرفت، و این قیام ها در اغلب
نقاط ایران شروع شد. اگر در خراسان، طاهر ذوالیمینین،
پرچم استقلال برافراشت، در آذربایجان
حكومت مقتدر مرزبان و نهضت بابك خرّم دین كه خود طلیعه جنبش های دیگر بود، پایه های
خلافت ستمگر عبّاسیان را به لرزه درآورد. گفتنی است تا اختلاف و فتور، در
دولت خاندان عبّاسی رخ نداده بود، حكمرانان همه ممالك اسلامی، از جمله آذربایجان، از
طرف خلیفه گمارده میشد. ولی از اواخر قرن دوّم هجری كه چنین تزلزل و فتوری در بطن
پایه های تخت لرزان بنیعباس پدیدار گشت، در آذربایجان از جمله ارّان هم گردنكشانی
قد علم كرده، بنیاد حكمرانی مستقلی گذاردند. حتّی از
همان عشیره های عرب كه در صدر اسلام به آذربایجان آمده و نشیمن كرده بودند، مردانی
سركش قد برافراشتند و خاندان هائی از آنان در این سرزمین فرمانروائی كردند. پس در
واقع، از اوایل قرن سوّم هجری، فرمانروائی آذربایجان و نواحی آن به دست همین
گردنكشان بومی بوده و خلفای بغداد تسلّطی بر این مناطق نداشتند.[1] كسروی در مقدمه اثر گرانقدر خود
« شهر یاران گمنام » می نویسد : بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، قره باغ در قرن هفتم میلادی، به مركزیت شهر بردعه، مركز حكومت سلسله مهرانیان بود و جوانشیر نه تنها بر ارّان آن روزی و قره باغ امروزی، بلكه بر سراسر آلبانیا حكومت میكرد. در اوایل این قرن، پیامبر اسلام (ص) در شهر مكّه، رسالت خود را اعلام نمود و تولد دنیای نوینی را نوید داد و این آغاز، صفحه جدیدی را در تاریخ ملل شرق میانه و نزدیك، از جمله مردم قره باغ ورق زد و سرنوشت و هویّت این مردمان را عوض كرد. در زمان خلافت عمر بن خطّاب، پیشروی اعراب مسلمان به سوی ایران آغاز شد و جنگهای متعدّدی بین اعراب و سپاهیان ساسانی در گرفت. جوانشیر در پیكارهای اعراب با ساسانیان، در كنار رودخانه های دجله و فرات شركت داشت. وی در نبرد قادسیّه، به عنوان سپهدار ارّان، شجاعت هائی را از خود نشان داد، ولی پس از پیروزی اعراب مسلمان، بر دولت تضعیف شده ساسانی، جوانشیر به سرزمین خود بازگشت و پس از چندی، بار دیگر قیام كرد. لكن از واپسین ربع قرن هفتم، ناگزیر از پرداخت باج به خلیفه، خاقان و قیصر گردید. سلسله مهرانیان كه در دوره اسلامی به نام « ایرانشاه » معروف بوده اند تا سال ۲۰۶ﮬ. ق بر این سرزمین حكمرانی كرده اند. بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، همچنان كه دیدیم،قره باغ، خاستگاه یكی از تمدّن های دیرین و
باشكوه بود و گروههای انسانی كه در آنجا میزیستند، رفته رفته به قبایل و عشایر
تقسیم گردیده و بالاخره با پیدایش فلزّ، گسترش جوامع شهری و توسعه سوداگری، ساكنان
این دیار، دست به تشكیل دولت ها و حكومت ها زدند. در دوره های باستانی تاریخ، تیره های گوناگونی كه در آن سوی ارس میزیستند، تیره
های « لولوبی» و« گوتی»در هزاره های دوّم و سوّم پیش از میلاد، در بخشهای جنوبی و
خزرها یا كاسپیها در غرب و جنوب غربی بودند كه نام سرزمینشان نیز كاسپانا بود. دریای
خزر، خود به همین نام خوانده شده است. كاسپیها جامه پشمی شبیه پیراهن، به تن میكردند
و نیزه های كوتاه داشتند و از نی، تیر میساختند. ولایت های شمالی آذربایجان و نیز
داغستان جنوبی در دوران باستان آلبانیا نام میگرفت. به نظر برخی از دانشمندان، این
واژه در معنای « دیار كوهها » ست. هنوز هم دهكدهای در ناحیه « قوبا »ی جمهوری
آذربایجان، آلبان نام دارد. دریای خزر (كاسپی ) در سواحل آلبانیا نیز، نام دریای «
آلبان» به خود گرفته بود. در اراضی آلبانیا، ۲۶ تیره زندگی میكردند كه به زبان های گوناگون
سخن میگفتند. بزرگترین این تیره ها اوتیها بودند. بازماندگان آنان هنوز هم به
نام « اودین ها » در ناحیه « قوت قاشین » جمهوری آذربایجان زندگی میكنند. در طول
سواحل رود قارقار نیز قارقارها مسكن داشتند. بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، سرزمین قره باغ، از كانون هائی است كه یكی از تمدّنهای باستانی و درخشان بشریّت در آن تكوین یافته است. به طوری كه آثار گرانقدر پیدا شده توسّط باستان شناسان نشان میدهد، در دورانهای بسیاردور، یعنی عصر پارینه سنگی، گروههای انسانی، در این نقطه از كره ارض، در كنار هم زندگی میكردند، و در واقع ناحیه بین رودخانههای كُر و ارس، یكی از كهن ترین نواحی تمدّن به شمار میرود. چرا كه در این خطّه، در اواخر دوران سوّم و به ویژه در اوایل دوران چهارم زمینشناسی، برای مسكن گزیدن انسان و زندگی او، شرایط مساعد و مناسبی فراهم بوده است. به گمان قوی، این ولایت، توأم با اراضی حاشیه دریای مدیترانه و شمال آفریقا، مناطقی بودند كه نیاكان بشری، در آنجاها زندگی كرده اند و در این نواحی، انسان به صورت یك واحد اجتماعی، تشكّل پیدا كرده است. پیدایش غارآزیخ [1]در كناره شمالی رودخانه ارس، در بخش هادروت و نزدیكی شهر فضولی و كشف دیگر غارها از این دست در اراضی همجوار آن، در ۴۵ سال اخیر كاوشهای دقیق باستان شناسان در آن غارها، دستاوردهای علمی گرانبهائی را در دسترس دانشمندان قرار داده است. بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، |
Dağlıq Qarabağ (1988-1993) Xankəndi (18.09.1988) Əskəran (19.10.1991) Hadrut (19.11.1991) Xocalı (26.02.1992) Şuşa (08.05.1992) Laçın (17.05.1992) Xocavənd (02.10.1992) Kəlbəcər (3-4.04.1993) Ağdərə (07.07.1993) Ağdam (23.07.1993) Cəbrayıl (23.08.1993) Füzuli (23.08.1993) Qubadlı (31.08.1993) Zəngilan (30.10.1993) *** Azərbaycan *** |
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |