قالب وبلاگ


من توركم ، آذری یوخ
Vətən Anadır ANA çağırır bizi 
نظر سنجی
تورك ديلينده مدرسه لازيمدير؟




یكی از جغرافی دانان یونان باستان قید كرده كه « آلبان ها خوش اندام و تنومند، ساده دل و از حقّه بازی بدورند » بنا به آگاهی یكی از مورّخان، آلبان ها مو طلائی بودند و چشمانشان میشی بود.

آلبانیا سرزمینی با شرایط طبیعی و جغرافیائی مناسبی به شمار می‌رفت. خاك آن حاصلخیز بود. انگور زارانش اشتهار داشت. سبزه زاران در كنار هم، مناسب برای گله داری بود. آلبان ها با نام شكار و ماهیگیری نیز روزگار می‌گذراندند. بنا به گفته مورّخان باستان، سگ‌های درشت اندام این ولایت، گاوهای وحشی و حتی شیران را نیز می‌دریدند.

استادكاران آلبان، حكّاكی بر روی فلزّ را آموختند. در كاوش های باستان شناسی در آلبانیا، گردن بندهای طلائی، دستبندهای برنجی و غیره كشف شده است. هنگام كاوش در« خوجالی » سكّه‌ای به دست آمد كه نام یكی از فرمانروایان باستانی آشوری بر روی آن حكّاكی شده بود. این نشان دهنده مناسبات و روابط خارجی آلبانیاست....

ظاهر شدن طبقات و اتّحاد تیره ها، سبب به وجود آمدن دولت آلبانیا گشت. پایتخت این حكومت، شهر قبه له ( نزدیك قوت قاشین) بود. در اطراف شهر، رودهای باریكی از كنار تخته سنگ‌هائی بزرگ جریان داشت. این شهر كه یكی از آبادی‌های زیبای آن عهد به شمار می‌رفت، نزدیك ۱۵۰۰ سال برپا بود.[1]

قبه له یا قابالای قدیم كه « پیلی نی » آن را برحسب قدمت،  اوّلین شهر آلبان می‌نامد، شهر تجارت و صنعت پیشرفته، مركز سیاسی و اداری و مدنی،  دارای بازرگانی گسترده و گردش پولی و نسبت به دور خود در بالاترین سطح اجتماعی، اقتصادی و زندگی شهری بوده است.... آثار این شهر تا امروز نگهداری می‌شود.... مورّخین قدیم، استرابون، پیلی نی، پتوم لیمی، وجود بیش از سی شهر را در آلبان خبر می‌دهند.[2]

كبلگ ( كابالا، قبه له )، پرثوه (بردعه)،  دربند، شابران، بیلقان عمده ترین آن هاست. بردعه كه در برخوردگاه راههای كاروان رو قرار داشت، یكی از مراكز عمده بازرگانی خاور نزدیك و میانه بود.[3]

در مورد سرحدات آلبانی،  پژوهشگران انستیتوی تاریخ آكادمی علوم جمهوری آذربایجان به این نتیجه رسیده‌اند كه : « هر چند سرحدّات اراضی آلبانی ثابت نمانده و اغلب تغییر می‌كرد، ولی به طور كلّی به استناد مدارك موجوده، می‌توان گفت كه آلبان تاریخی،  اراضی امروزی جمهوری آذربایجان و قسمتی از نواحی جنوب داغستان را در بر می‌گرفت. »[4]

نام آلبان ها نخستین بار در اشاره به شركت طوایف این سرزمین، چون كادوسیان، آلبان و ساكسینی‌ها،  در سپاه تحت فرماندهی آتروپات در جنگ گوگامل برده شده است.[5]

آلبانی دارای سكّه مخصوص به خود، كاخ سكّه زنی، ارتش و پادشاه بوده است....

استرابون می‌نویسد : « پادشاهان آلبانی، شخصیّت‌های مهمّی بودند و حالا در آن، یك پادشاه، تمام ملّت را اداره می‌نماید. » كلمه حالا كه در نوشته مورّخ به كار برده شده است دیرتر از سده سوّم الی دوّم قبل از میلاد نمی‌باشد، بلكه ممكن است مدّتی هم پیش تر از آن هم باشد.

زبان آلبان، چنان كه متخصصّین تشخیص می‌دهند، به رشته زبان های داغستان منسوب است. زبان قومی و نژادی آلبانی ـ اوتی منسوب به مردم بومی و اصیل این نواحی بوده و در سرزمین آلبانی زبان اساسی حساب می‌گردید.[6] زبان او دین ها و برخی دیگر از تیره های باستانی كه هم اكنون در مناطق شمال شرقی جمهوری آذربایجان زندگی می‌كنند، بازمانده زبان آلبان هاست.

فرمانروایان آلبانی برای استوار ساختن پاپه های حكومت خود، مسیحیگری را رواج دادند....

اینجا مسیحی‌گری به تدریج دین رسمی شد. معبد اصلی مسیحیان در قبه له اهمیّت اجتماعی و سیاسی بزرگ كسب كرد. ولی این دین در آلبانی به اندازه ارمنستان و گرجستان نتوانست ریشه بدواند. مردم آلبانی، مدّت زمان درازی خورشید، ماه، آتش و جز آن را پرستش می‌كردند.[7]

آلبانی تا اواسط قرن نخست میلا دی، روی هم رفته به دست فرمانروایان بومی اداره می‌شده است. البتّه در زمان قدرت یابی حكومت مركزی ایران و مثلا" در زمان سلطنت داریوش اوّل، قلمرو دولت هخامنشی در شمال تا كوههای قفقاز گسترش می‌یافت و غیر از آلبانی، ارمنستان و گرجستان را نیز در بر می‌گرفت. امّا ازآن جائی كه این سرزمین، در منتها الیه مرز شمالی قرار داشت و از مركز حكومت بسیار دور بود، فرمانروایان بومی از آزادی عمل و خود مختاری بیشتری برخوردار بودند و در زمان ضعف دولت مركزی استقلال خود را باز می‌یافتند.[8]

بزرگترین حادثه برای آلبانی‌ها در نیمه دوّم سده اوّل میلادی، تصرّف این سرزمین توسّط پارفیانی ـ آرشیكدها ( اشكانی‌ها ) بود كه با فواصل كمی تا اوایل سده چهارم میلادی بر این سرزمین حكومت كردند.[9]

ساسانیان كه بر خلاف اشكانیان، به تسلّط دولت مركزی بر مناطق مختلف قلمرو خود اهمیّت خاصّی می‌دادند، بعد از برانداختن اشكانیان،  به جهت در نظر گرفتن ارزش استراتژیكی خاصّ آلبانی و پاسداری گذرگاههای قفقاز، تنها در این بخش از قلمرو خویش بود كه خود مختاری خاندان حاكم را به رسمیّت شناختند. اتّفاق بین شاهنشاهان ساسانی و شاهان آلبانی كه در پرتو ایجاد مناسبات خویشاوندی در بین افراد دو خاندان تقویت نیز شده بود، تا اواسط سده پنجم میلادی ادامه یافت، امّا در نتیجه تشدید ستم اقتصادی و سیاسی ساسانیان، شورش‌هائی بر ضدّ آن ها در آلبانی و نیز گرجستان و ارمنستان درگرفت. از عمده ترین این قیام ها آن هائی هستند كه در طیّ سال های ۵۹ و ۴۵۷ میلادی و ۸۴_۴۸۳ میلادی درگرفتند. اگرچه هر دو قیام سركوب شدند، امّا اشراف آلبانی كه مانند اشراف گرجستان و ارمنستان، زمام رهبری جنبش های آزادی بخش مردم را به دست داشتند، امتیازاتی از دولت ساسانی گرفتند.

پیروز اوّل (84 ـ 459 م ) خاندان اشكانی را در سال ۴۶۱ میلادی برانداخت و « واچه دوّم » فرمانروای آلبانی را كه از خاندان پارتی نسب می برد و به واسطه مادر با ساسانی‌ها رابطه خویشاوندی و در رأس قیام مردم قرار داشت، خلع و آلبانی را به یكی از ایالات دولت ساسانی تبدیل كرد، امّا در نتیجه خاموش نشدن شعله های قیام های ضّد ساسانی در این سرزمین، حكومت پارتی آلبانی، دیگر باره در ۴۸۷ میلادی احیاء گردید. انوشیروان (۷۹ـ ۵۳۱ م )كه بعد از سركوبی جنبش مزدكی و اجرای اصلاحات كشوری و لشكری نیروئی به رسانده و به فكر تسلّط كامل بر سرزمین های بین ارس و قفقاز افتاده بود، دژ شروان و استحكامات در بند را برای قلع و قمع قیام‌های داخلی و دفع تجاوزات خزرها از سمت شمال ساخت و مرزبآنانی برمناطق مختلف قفقاز تعیین كرد كه از جمله آن ها شروانشاه هم بود كه بر بخشی از آلبانی فرمان می‌راند.[10]

در سده چهارم، دولت آلبانی،  نیرومندتر شد، ولی بعدها به علّت هجوم های پی در پی تیره های كوچگر، بیشتر زمین‌های خود را در شمال از دست داد و پایتخت دولت به بردع منتقل شد.[11]

آخرین پادشاه آلبانی از نسل آرشاكیدها واچاقان سوّم بود (۴۸۷الی ۵۱۰ م ). در آخر سده ششم، اوایل سده هفتم میلادی در آلبانی، حكومت فئودالی قاردمان یا گردمان بر سر كار آمد كه در آن، سلسله مهرانی‌ها حكمرانی می‌كردند.مشهورترین حاكم مهرانی‌ها، جوانشیر بود (۶۳۷ـ۶۸۰ م). در دوران وی، آلبانی آبادترگردید و علم و تمدّن پیشرفت قابل ملاحظه‌ای نمود. معابد و خانقاهها ساخته شد. جوانشیر یكی از حكّام ملّی در مشرق زمین بود.[12]

مهرانی‌ها چنان كه از تاریخ آغوان بر می‌آید، خود از خاندان سلطنتی ساسانی بودند كه بعداز نسل ها زندگی كردن در ایالت اوتی قفقاز و پذیرفتن زبان و سنن و مذهب آلبان ها، همرنگ آنان شده بودند. قلمرو این دولت محلّی كه ابتدا در حوضه رود خانه گردمان جا گرفته بود،  از گرجستان گرفته تا دربند و ارس توسعه یافت. مهرانی‌ها شهر بردعه را فراچنگ آورده، پایتخت خودرا از دژ گردمان به آنجا انتقال داد ند. جوانشیر برای استقلال كشورش ناگزیر از جنگ و مذاكره با ساسانی‌ها،  بیزانسی‌ها، خزرها و تازیان گردید.[13]     

در این دوره، در حیات اقتصادی آلبانی، دگرگونی رخ داد. در كشاورزی، آبیاری مصنوعی رواج گرفت.            

 پرورش كرم ابریشم كه از چین وارد می‌شد اشاعه یافت. بهره برداری از كان های نفت آبشرون و معادن فلزّ گردمان با ابتدائی‌ترین اصول آغاز شد.

استادكاران، ظروف سفالی زیبا، اشیای زرگری و پارچه تهیّه می‌كردند. از فرآورده های ابریشمی، كتان و پشم، جامه های زیبائی فراهم می‌شد. افزایش فرآورده های پشمی و ایجاد رنگ‌های ثابت، كمك شایانی در تكامل قالی‌بافی داشت. این هنر، خواه در میان كوچ‌نشینان و خواه شهریان رونق گرفت. تاریخ نویسان عرب اشاره می‌كنند كه تازه در سده هفتم در شمال شرقی آذربایجان قالی‌های اعلا بافته می‌شد. نخستین پرسش خواستگاران از دختر این بوده كه :     « دخترم، قالی‌بافی بلدی ؟ »

همزمان با تكامل صنعت و تجارت، شهرهای كهنه وسعت پیدا كرده، شهرهای تازه ظاهر می‌شدند. شهرهای جدید، معمولا" بر سر راههای بازرگانی بنا می‌شد. در آن دوران، مردمان شهرنشین هنوز وابسته اقتصاد روستا بودند. آلبانی شهرهای مشهوری نظیر قبه‌له،  بردع، شكی، شاماخی، شروان، شابران و غیره داشت. »[14]

تیره های مختلفی كه در آن برهه ها در آن سوی ارس به ویژه قره باغ زندگی می‌كردند در شكل‌گیری فرهنگ و تاریخ این سرزمین آثار خود را بر جای گذاشته‌اند. یكی از آن تیره ها « گوتی » ها بودند كه آشوریان آن هارا « قوتی» نوشته اند.این قوم در تاریخ آذربایجان و در حیات مادّی و معنوی این سرزمین نقش مهمّی ایفاء كرده اند.

« هامی » انسان شناس فرانسوی در كتاب « چهره آدمی» می‌نویسد : « مردمانی كه در عصر حاضر بین آذربایجانی‌ها ودر ناحیه « شوشه »[مركز قره باغ كوهستانی ] زندگی می‌كنند، با تصاویر مجسّمه هایی كه از لولوبیان و گوتیان مانده است مطابقت می‌نماید. از بررسی هنر ماد و هخامنشی مشخص می‌شود كه مادها پیش از آن كه تحت تأثیر بابل و آشور قرار گیرند تحت تأثیر اقوام لولوبی و گوتی واقع شده اند. دلیل آن كشف نقش‌های برجسته اقوام مزبور در سرزمین ماد است كه معلوم می‌نماید اقوام لولوبی و گوتی در نیمه هزاره سوّم پیش از میلاد در اقوام ایرانی تاثیر بسیاری به جا گذاشته اند. »[15]

« برای اوّلین بار « ای.روسی » توركولوژیست مشهور ایتالیا در سال ۱۹۳۷ میلادی در كنفرانس تاریخ ترك به ترك منشاء بودن گوتی‌ها اشاره كرده است. وی همچنین در سال ۱۹۵۷ میلادی پیش‌تر رفته و طی بررسی فرآیندهای زبان شناسی در زبان تركی، كلمه گوتی را واریانتی از شكل نوین اوغوز دانسته است. وجیهه خطیب اوغلو هم در مجلّه توكولوژی، ضمن اشاره به اوغوز بودن گوت و كوت می‌افزاید در كلمات Gud  و Gut دو حرف«ت» و «د» به حروف «س» و «ز»تبدیل شده و كلمات فوق و به اوغوز و اوزوز تبدیل می‌شود. در عصر بیزانس ما به كرّات به كلمه اوز به به عنوان نام قبیله برمی‌خوریم. G هم به K و H تبدیل شده و كلمات كوز و هوز به وجود می‌آید. بعدا" این كلمات به كاس تبدیل می‌شود. به دیگر سخن كاس ها و توپونیم قارص مشتقّ از كلمه گوت می‌باشد. ضمنا" گفتنی است «قیدار» نام الهه جنگ كاسی‌ها بوده كه نیز نام شهری است در جنوب شرق آذربایجان و تائیدی است از حضور عنصر كاس در سرتاسر خاك آذربایجان. »[16]

«ز.ای.یامپولسكی [ نیز ] براین باور است كه گوتی‌ها سپس «اوتی»، «اوایتی»، «اودی»، «اوتین»و« اودین»نامیده شدند.»[17]

رقیّه بهزادی می‌نویسد : « لولوبیان در نقاط غربی و گوتیان در نواحی شرقی سكونت داشتند. تصوّر می‌رود كه عنصر قومی سوّمی نیز كه در همان منطقه سكنی داشتند مهرانیان بودند. ناحیه جنوب غربی را كاسیان در اشغال داشتند و همچنین در برخی درّه های غربی زاگرس عناصر قومی هوریانی می‌زیستند. مدارك كم و بیش موثّقی درباره زبان اقوام در دست است كه نشان می‌دهد كه زبان آن ها منحصرا" به عیلامی مربوط بوده است. »[18]

چون زبان همه این اقوام عیلامی بود،  اینك لازم است كه به منشاء عیلامی‌ها و زبانشان اشاره گردد. دكتر ضیاءصدر با استفاده از منابع موثّق مختلف در این باره می‌نویسد :

 « مهاجرت اقوام عیلامی به ناحیه خوزستان از ناحیه‌ای واقع در تركمنستان یا از غار«آزیخ » واقع در جمهوری آذربایجان مرحله جدیدی در تاریخ كشور ما گشود.آنان به پیروی و الهام از اقوام همریشه سومری در حدود هزاره پنجم و چهارم پیش از میلاد به تأسیس تمدّن عیلام سپس دولتـ شهر شوش (۲۸۰۰ق. م ) نایل آمدند و ساختار مثلّث « ایل و ده و شهر » و نیز تأسیس دولت شهرهای متعدّد و دولت سراسری، كشف خطّ عیلامی مقدّم، سرامیك، زراعت پیشرفته،  حقوق مدنی و برابری زن و مرد و... را در تمدّن عیلامی‌ها می‌توان سراغ گرفت. اقوام عیلامی به عنوان پایه گذاران تمدّن در سرزمین ایران در مدّت هفت هزار سال از مرحله سفال،  سفال رنگی، سرامیك، مفرغ و آهن گذشته و یك دولت سراسری با تمدّنی درخشان در ۲2۵۰ سال قبل از میلاد به وجود آوردند. ( پی یر آمییه، عیلام، متن فرانسه، صفحات ۵۸۱ـ ۵۷۸)

همه اقوام بعدی در سرزمین ایران، مقلّدان «شایست» یا «ناشایست» عیلامی‌ها بودند. سلطنت عیلام پس از ۲۲۱۰ سال در ۶۴۰ ق. م منقرض شد،  ولی تمدّن و فرهنگ آن تا انفراض سلسله هخامنشی (۳۳۰ ق.م ) پایدار ماند. از زبان آن ها تا قرن چهارم هجری هم توسّط جغرافی نویسان مسلمان سخن رفته است. ( ابواسحق استخری ـ المسالك و الممالك،  ص ۴۳ـ۹۵۰ م، ۳۲۸ ش ) در كنار و به دنبال تمدّن عیلامی‌ها ، تمدّن های دیگری بر دامنه «زاگرس» از خوزستان تا آذربایجان و «سی یلك» كاشان و «شهر سوخته»كرمان و...پا گرفت كه خطّ عیلامی در آن ها رایج بود و زبان شناسان زبان آن ها را از گروه زبان های التصاقی «پیوندی» دانسته اند. از آن جمله اند : گوتی‌ها، لولوبی‌ها، مانناها، كاسی‌ها، اورارتوها و.... همین طور دو قبیله ار شش قبیله مادها یعنی «بودی اوی ها » و «مُغ ها». مورّخین زبان همه آن ها را «آزی آنیك » می‌نامند. (كلمان هوار – ایران آنتیك – ص۳۳ )

در ژئوپولتیك این زبان ها را متعلّق به خانواده زبان های «اورال و آلتائی » دانسته اند و امروزه زبان های كره‌ای، فنلاندی، منچوری،  تركی، مغولی،  مجاری و... را جزء زبان های « اورال و آلتائی » محسوب می‌دارند كه نامناسب بودن و نادرست بودن آن نظیر اصطلاح زبان های «هند و اروپائی » یا زبان‌های «سامی و آریائی » آشكار است. مناسب‌ترین صورت نامیدن زبان ها با توجّه به جنبه ساختاری خود آن هاست و از این مناسب تر است همه آن زبان های خاموش ( عیلامی و...) و زبان های زنده فنلاندی و تركی و... را « زبان های التصاقی » نامید. (عناصر گرامرعیلامی – ص۱۲ )

به علّت آن كه زبان عیلامی‌ها و سایر تمدّن های فوق الذّكر همگی التصاقی بود نه تحلیلی (آریائی ) در دوران ۵۳ ساله پهلوی این تمدّن ها به عمد به فراموشی سپرده شدند و تاریخ ایران از میانه آن یعنی هخامنشی ها و حداكثر از مادها مورد توجّه مورّخین داخلی ( جز پیرنیا : تاریخ ایران باستان ) و برخی از مورّخین خارجی ( چون پطروشفسكی و دیاكونوف ) قرار گرفت. بقایای فرهنگ آریا مهری در ادامه همان سیاست هنوز هم مطرح شدن تمدّن درخشان عیلامی به شدّت می‌ستیزند. )[19]

رقیّه بهزادی درباره آمدن آریائی‌ها به ایران و برخورد آن ها با ساكنان این سرزمین می‌نویسد :

« اقوام آریائی و جنگجویان آن ها سواركاران چیره‌دستی بودند و در آغاز هزاره [20] دوّم پیش از میلاد از سراسر دشت‌های تركستان، از جلگه های نواحی شمالی قفقاز و دریای خزر، به درون سرزمین ایران فرود آمدند،  همین كه به درون فلات رسیدند به دو بخش تقسیم شدند... آریائی‌ها هنگامی كه به ایران غربی رسیدند،  در میان مردمی اسكان یافتند كه دارای تمدّنی عالی و درخشان بودند،  بدین ترتیب، این جهانگشایان از مغلوبان زیردست خویش چیزهای بسیاری فرا گرفتند و در واقع این مطلب در تاریخ تكامل نورسیدگان كه رشدشان كمتر بود مؤثر واقع شد.... در آذربایجان و مغرب ایران، مادها و دیگر ایرانیان تازه رسیده با اكثریّت بومیانی كه به زبان غیر هند و اروپائی سخن می‌گفتند مانند اورارتوها،  مانناها و هوریانی‌ها و دیگران برخورد كردند....»[21]

پژوهشگر اخیر دربار گوتی‌ها این اطلاعات را نیز به دست می‌دهد كه جالب توجه است :

«گوتی‌ها در سده بیست و سوّم پیش از میلاد،  در زمان سلطنت « نارام سین » پادشاه اكدّ كه در آن روزگاران سراسر بین النهرین را تا كوهپایه های زاگرس و ارمنستان و جبال توروس در آسیای صغیر زیر فرمان داشت، در صحنه تاریخ پدیدار می‌شوند. عیلام و احتمالا" بخشی از سوریّه را نیز در اختیار داشتند. بنابر روایات تاریخی اكدّی، « نارام ـ سین » پادشاه اكدّ، ظاهرا" در اواخر دوران سلطنت خود، ناگزیر به جنگ باگوتی‌ها شد و در ضمن پیكار با آن ها از پای در آمد.یاكوبسون سومرشناس دانماركی حدس می‌زند كه « انریداوزیر » پادشاه گوتی‌ها پس از غلبه بر « نارام سین » توانست در بخش جنوبی بین النّهرین نفوذ كند و نیپور شهر مقدّس سومریان را به تصرّف درآورد و در آن جا كتیبه‌ای را كه كاتبان اكدّی بر او تحریر می‌كردند برپا سازد.

مسلّما" در آن زمان گوتی‌ها سطح تمدّنشان به تكامل نرسیده و ظاهرا" در دوره بدوی ـ زراعی می‌زیستند و محتملا" مادر سالاری داشته و در روزگار تمدّن و فرهنگ دوران « سفال رنگین » به سر می‌بردند. با وجود این،  معلوم نیست كه چگونه توانستند سپاهیانی كه به احتمال قوی، متعلّق به قدرتمندترین و نیرومندترین دولت آن زمان بود مغلوب سازند. این مطلب سبب شگفتی نیست، زیرا با این كه ناحیه بین النهرین به سبب حاصلخیزی فوق العاده خاك خود،  در راه تكامل بخشیدن به یك جامعه طبقاتی پیشرفته گام بر می‌داشت،  با این حال، هنوز دوران نخستین مفرغ را می‌گذراند و لشكریان اكدّ كه بیشتر از داوطلبان بودند، سلاحشان بسیار بدوی و شامل كلاهخود از مس و كمان و تبرزین بوده است.

چنین سلاح‌هائی بر سلاح‌های گوتیان تفوّقی نداشت. در واقع، نیروی لشكریان اكدّ در كثرت آن بود كه آن هم به احتمال زیاد، در روزگار آخرین فرمانروایان سلسله مذكور، تقلیل یافته بود. در این صورت، اگر تعداد نفرات كوه نشینان كافی بود، در جنگ به موفقیّت لازم دست می‌یافتند. به نظر می‌رسد كه سران گوتی‌ها، ضمن حمله به اكدّ، توانسته بودند كه اتّحاد بزرگی از قبایل را فراهم آورند.

با وجود این، « شاركالی شاری » فرزند« نارام سین »،  وضع را به سود خویش بهبود بخشید و به هر تقدیر اراضی خاصّ خود،  یعنی بین النهرین را حفظ نمود و سارلاگاب پیشوای گوتیان را اسیر ساخت.

با وجود مدارك اندك،  مطالبی در دست است كه بر اساس آن و بر پایه حدس و گمان،  می‌توان ویژگی‌های فتوحات گوتی‌ها و نیز فرمانروائی آن ها را در بین النهرین مشخّص كرد. فهرست نام پادشاهان گوتی دارای دو ویژگی است كه سبب تمایز آن ها از دیگران می‌شود : ویژگی نخست دوران كوتاه سلطنت آن ها و خصوصیّت بعدی، جمله‌ای می‌باشد كه در آغاز فهرست آمده است : « قبیله گوتی‌ها شاه نداشت. »[22]

همچنین: « دانشمندان فرانسوی مردمان قره باغ كنونی را با حوریان از یك اصل دانسته اند.... برخی از زبان های[23] حِتّی خویشاوند زبان های اطراف دریای خزر شمرده شده اند. در زمان های قدیم در ارّان، به ویژه كنار رود كُر و سرحد های گرجستان، طوایفی به نام « اوز » یا «اوزّ » از طوایف هون ـ ترك رابطه نزدیكی با طوایف حتّی داشته اند. تمدن ارّان (آلبان) بر پایه پیشرفت‌های مدنی حتّیان بنیان گرفته است. همین طوایف كه بعد ها «آغاجری» نامیده شده اند، در بردع، زنجان و خلخال زندگی می‌كرده اند. »[24]

« به استناد یافته های باستان شناسی حوری‌ها اولین قوم مشخّص صاحب دولت در آذربایجان بودند. اقوامی كه به زبان حوریانی از زیر گروه زبان های التصاقی، هم خانواده با زبان تركی سخن می‌گفتند چهار هزار سال قبل ( هزاره دوّم قبل ازمیلاد ) در آذربایجان، آناطولی و شمال بین النهرین پراكنده بودند.

حوری‌ها سالیان بعد در اثر تغییر و تحوّلات سیاسی و اجتماعی به نام « میتانی » تن در دادند و در تاریخ آذربایجان به شكل «میتانی»ها ظاهر شدند. این تغییر و تحوّل اسامی در تاریخ عمومی ترك بسیار رایج است و مثال‌های بی‌شمار دارد. میتانی راهرودوت «ماتی نر» استرابون «ماتیانر » نامیده است. این نام در تورات « میدیان » و در قرآن در سوره اعراف آیه ۸۵ به شكل «مدین» آمده است. »[25]

« واژه «حوری» كه به زنان زیبا روی بهشتی اطلاق شده است مأخوذ از نام اقوام آذربایجانی «حوریان» است كه به عّت زیبا رخی و زیباروئی ورد زبان اقوام دور و نزدیك از عرب و تاجیك بودند و عرب زیبا رُخان جهان را به زیبا رویان آذربایجان تشبیه می‌كرده است. »[26]



[1] ـ ن –قلیفـ پیشین – ص 13

[2] ـ  تاریخ آذربایجان – پیشین – ص 42و50

[3] ـ  رئیس نیا – پیشین – ص 70

[4] ـ  تاریخ آذربایجان – پیشین – ص 42و50

[4]ـ  رئیس نیا – پیشین – ص70

 

[6] ـ  تاریخ آذربایجان – پیشین – ص ۴۲و50

[7] ـ نـ قلیف – پیشین –ص۲۸و۱۴

[8] ـ ـ رئیس نیاـ پیشین ص ۷۲و۷۱

[9] ـ ـ تاریخ آذربایجان – پیشین – ص۵۳

[10] ـ رئیس نیا – پیشین – ص 72 و 71

[11] ـ ن . قلیف – پیشین ص 28 و 41

[12] ـ تاریخ آذربایجان – پیشین –ص 60

[13] ـ رئیس نیا – پیشین – ص 72

[14] ـ نـ قلیف – پیشین –ص 28و 41

[15] ـ دكتر فرخزاد ملك زاده – مجلّه بررسی های تاریخی – سال سوّم – شماره 6 –ص69و57و56

[16] ـ توحید ملك زاده دیلمقانی – سلماس در سیر تاریخ و فرهنگ آذربایجان – ص 266

[17] ـ دكتر محمّد تقی زهتابی – تاریخ دیرین ترك های ایران – ص 233

[18] ـ  رقیه بهزادی قوم ها ی كهن در آسیای مركزی و فلات ایران – ص 264

[19] ـ دكتر ضیاء صدر – كثرت قومی و هویت ملّی ایرانیان – ص 62     

[20] ـ  اكثر مورّخین ، مهاجرت آریائی ها به سرزمین كنونی ایران را اوایل نخستین هزاره پیش از میلاد ذكر كرده اند . (مؤلّف )

[21] ـ رقیه بهزادی – پیشین – ص . 27

[22] ـ ـ  رقیه بهزادی –پیشین – ص 265

[23] ـ در تورات نام این قومِ ( ِحتّی) آمده است ، ولی در فرهنگ فارسی به صورت(هیتی) نوشته شده است (مؤلف)

[24] ـ غفار كندلی – هریسچی – خاقانی شروانی ص 148

[25] ـ ملك زاده دیلمقانی – پیشین – ص 261

[26] ـ دكتر حسین فیض اللّهی وحید – خود آموز و مكالمات روزمره تركی آذربایجانی – ص 25




بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، 
[ دوشنبه 28 فروردین 1391 ] [ 09:04 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 2
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

بلاقا گؤره


چیراق یاندیر،اوجاق قور
كور یوخودان بیرجه دور
قوی امه یین داغیتسین
یوردوموزا قیزیل نور .
حبیب ساهر
سایغاج سایت
بازديدهاي بو گون : نفر
بازديدهاي ديروز : نفر
كل بازديدها : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
ایندی بلاق دا : نفر
باخیش لار : عدد
كل مطالب : عدد
یئنیله مه چاغی :

YAŞASIN AZƏRBAYCAN YAŞASIN AZƏRBAYCAN

حامیان محیط زیست آذربایجان

Qanlı tarix
Dağlıq Qarabağ (1988-1993)
Xankəndi (18.09.1988)
Əskəran (19.10.1991)
Hadrut (19.11.1991)
Xocalı (26.02.1992)
Şuşa (08.05.1992)
Laçın (17.05.1992)
Xocavənd (02.10.1992)
Kəlbəcər (3-4.04.1993)
Ağdərə (07.07.1993)
Ağdam (23.07.1993)
Cəbrayıl (23.08.1993)
Füzuli (23.08.1993)
Qubadlı (31.08.1993)
Zəngilan (30.10.1993)
*** Azərbaycan ***

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی