قالب وبلاگ


من توركم ، آذری یوخ
Vətən Anadır ANA çağırır bizi 
نظر سنجی
تورك ديلينده مدرسه لازيمدير؟




« ج.ج ساندرز » درباره اهمیت این قوم و اسلام آوردن آنان می نویسد :« در حدود سال ۹۶۰ میلادی، خاندان سلجوق، از تركان اوغوز كه چادرهای خود را نزدیك شهر جُند، بر كرانه سیر دریا می زدند به دین اسلام در آمدند. این تغییر مذهب به همان اندازه مهم بود كه مسیحی شدن فرانك ها در زیر فرمان كلوویس، قریب پنج قرن پیش از آن اهمیّت داشت.»[1]

در این زمینه، توضیح بیشتری در فرهنگ معین بدین شرح آمده است :

« سلجوقیان یا سلاجقه، خاندانی ترك كه از ۴۲۹ تا۷۰۰ ﮬ. ق /۱۰۳۷ تا ۱۳۰۰ میلادی در آسیای غربی سلطنت كردند. ظهور این خاندان در تاریخ اسلام از وقایع بزرگ و به منزله شروع دوره جدیدی  است. مقارن ابتدای استیلای این قوم، خلافت دچار ضعف شده بود و هیچ یك از سلاطین در این ایّام، قدرت آن كه كشورهای اسلامی را تحت یك حكومت درآورد نبود، بلكه این ممالك زیردست سلسله های متصرّفی سر می كردند. فقط فاطمیان را باید از این حكم مستثنی دانست، ولی ایشان هم اگرچه دولتی بزرگ داشتند با خلفای عبّاسی در حال صفا نبودند، بلكه مدّعیان آن خاندان محسوب می شدند. سلجوقیان از تركمانان بدوی و در آغاز بی علاقه به زندگانی شهری و تمّدن و دین بودند و چون اسلام آوردند بر اثر سادگی طبع در این راه دچار تعصّب شدند و به سبب همین حسّ به مدد دولت و خلافتی كه رو به مرگ می رفت شنافته آن را احیاء كردند. سلاجقه به ایران و الجزیره و شام و آسیای صغیر هجوم آوردند... و هر سلسله ای را كه در راه خود دیدند برانداختند. در نتیجه آسیای اسلامی را از اقصی حدّ غربی افغانستان تا ساحل بحرالرّوم تحت یك حكومت آوردند و با دمیدن روح غیرت و تعصبی در مسلمانان، عساكر روم شرقی را كه مجددا" به تعرّض بلاد اسلامی پرداخته بودند عقب زدند و بر اثر همین كیفیات، نسل متعصّب جنگجوی جدیدی  پیدا شد كه بیشتر مغلوبیت صلیبیان عیسوی نتیجه دلاوری ایشان است و همین مسائل است كه به سلاجقه در تاریخ اسلام مقامی بلند داده است.»[2]

رئیس این قوم در این هنگام، یكی از اعقاب سلجوق، به نام طُغرل بود. وی مؤسّس سلسله سلجوقیان ایران است كه تا سال ۴۴۷ﮬ. ق به تدریج امپراطوری عظیمی تشكیل داد و در فتوحاتی كه نصیب او می شد، آذربایجان نیز در قلمرو او درآمد. بنا به نوشته مؤلّفین تاریخ ایران در دانشگاه كمبریج :

« از همین دوره، اهمیّت ویژه آذربایجان به عنوان پایگاه توسعه طلبی تركمن ها آغاز می شود. این ناحیه در انتهای یك سه راهی قرار دارد كه از ری و شمال ایران می گذرد و از همین راه بود كه تركمنان از خراسان و ماورای آن سرازیر گردیدند، درّه های حاصلخیز این ناحیه ـ آذربایجان یكی از معدود نواحی ایران است كه می توان در آن در سطح وسیعی كشاورزی دیم كرد ـ مراتع بسیاری برای احشام صحراگردان فراهم می ساخت. قدرت سیاسی در این ناحیه پراكنده و پاره پاره بود، و این فرصت های زیادی برای استخدام در خدمت امرای محلّی ایجاد می كرد. از این گذشته، آذربایجان به عنوان ولایت مرزی  كه دارای مرز مشترك با قدرت های مسیحی بود، سنّت دیرپای غزا با كفّار داشت كه چنان كه دیده ایم خاندان هائی نظیر شدّادیان نقش برجسته ای در آن داشتند. همه این عوامل در تبدیل آذربایجان به مركز تجمّع تركمنان دست به دست هم داده بود، و از همین دوره بود كه این سرزمین به یافتن صبغه قومی و زبانی ترك آغاز كرد و این صبغه را تا به امروز حفظ كرده است. در طی كمابیش سده بعد، غازیان از این ناحیه به امیر نشین های مسیحی ارمنستان و گرجستان فشار می آوردند و در عین حال به درون آناطولی رخنه كرده دولت های غازی،  نظیر دانشمندیه و منگوجكیه را در آنجا پی‌افكندند و شالوده های سلطنت سلجوقی را در روم پی ریزی كردند كه می بایست چندین دهه پس از انقراض سلاجقه بزرگ در ایران و عراق دوام آورد.

....در سال ۴۴۶ﮬ. ق /۱۰۵۴ میلادی طغرل به آذربایجان رفت تا روّادیان و شدّادیان را به ترتیب در تبریز و گنجه تحت فرمان خود درآورد.»[3]

بعد از ركن الدّین طغرل بیگ محمّد ( ۴۲۹ـ ۴۵۵) به موجب وصیّت او سلطنت سلاجقه به پسر برادر وی آلپ ارسلان چغری بیگ ( ۴۵۵ _۴۶۵ ) انتقال یافت و چون او درگذشت، پسرش جلال الدّین ملك شاه ( ۴۶۵ – ۴۸۵ ) جانشین پدر شد.

امپراطوری عظیم سلجوقی در دوره سلطنت این دو پادشاه مقتدر به حد اعلای عظمت رسید.

« در سال ۴۵۹ ﮬ. ق / ۱۰۶۷ میلادی آلپ ارسلان در ارّان بود و در آنجا از فضل بن شاوور شدّادی ( فضل دوّم ) و نیز از شروانشاه فخرالدّین فریبرز بن سلار خراج گرفت، در سال های آینده غلامان ترك به حكومت كرانه های غربی دریای خزر تا دربند منصوب گردیدند.

.... تركمنانی كه در مرزهای بیزانس و ارمنستان در شرق آناطولی به سر می بردند به صفوف غازیان مسلمان قدیمی تر، یعنی رزمندگان عرب، كُرد و دیلمی پیوستند كه از دیرباز با هماوردهای بیزانسی یا اكریتای خود پنجه افكنده بودند. با این افزایش تركان در ثغور، اصطلاحات تركی« اقینجی» ( مهاجم) و اوج ( احتمالا" به معنی حدّ، مرز، رزمنده ای كه در مرز می جنگد ) دوشادوش اصطلاح غازی رواج گرفت.»[4]

دكتر محمّد جواد مشكور می نویسد : «چون آذربایجان چراگاههای فراوان داشت و تركان قومی چادر نشین و حشم دار بودند و خویشاوندآنی نیز در آن استان داشتند كه پیش از ایشان جای آنان را باز كرده بودند، بیش از دیگر جاها به آذربایجان روی آوردند.

به قول منجّم باشی،  بقایای قوم خزر در سال ۴۵۸ ﮬ. ق / ۱۰۶۶ میلادی از دربند قفقاز گذشته به آران آمدند و در نزدیكی دربند در قصبه قحطان مسكن گزیدند.

در سال ۴۶۸ ﮬ. ق /۱۰۷۶ میلادی این تركان تماما" در آران و ماورای رود ارس جای گرفتند. در همین سال ملك شاه سلجوقی،  عدّه ای از تركان را در تحت قیادت ساوتگین در سرزمین ارّان اسكان داد. از آن زمان، گنجه به تدریج شهری ترك زبان گردید.

برقراری  تركان در آذربایجان و آناطولی از نظر سیاسی بیشتر برای دفاع از حدود اسلام در برابر مسیحیان گرجی و بیزانس بوده است.»[5]

« علاقه ملكشاه به مرزهای شمال غربی ایران مضاعف بود. نخست به دست آوردن ارّان و بدین ترتیب محافظت از آذربایجان و دوّم در دست داشتن جادّه ای كه از ارس گذشته به درون ارمنستان می رفت برای در ایستادن در برابر حملات گرجیان. در طی پادشاهی ملك شاه، آذریایجان اهمیّت خود را هم به عنوان ناحیه تمركز تركمنان و هم به مثابه پایگاهی كه امرای تركمنان از آنجا حركت كرده در داخل آناطولی می جنگیدند و برای نیروهای خود ذخایر می آوردند، حفظ كرد. سلطان عاقبت با قرار دادن سراسر ارّان ـ آذربایجان تحت حكومت پسر عمّش قطب الدّین اسماعیل بن یاقوتی كه به وی لقب ملك داده شد این اهمیّت را به رسمیّت شناخت.

وقتی كه ملك شاه برتخت شاهی نشست، اندیشید كه لازم است استقلال تا اندازه ای اسمی فضل ( فضلون ) سوّم، پسر فضل دوّم، امیر شدّادی گنجه و دوین را كه در سال ۴۶۶ﮬ. ق / ۱۰۳۷ میلادی برجای پدر نشسته بود تقویت بخشد. از این رو سلطان نیروئی را به ارّان گسیل كرد، گنجه تسخیر گردید و فضل بركنار شد، امّا در عوض حكومت استرآباد در گرگان را به وی دادند. ساوتگین كه به واسطه لشكر كشی هایش به این ناحیه در ایّام پادشاهی آلپ ارسلان با آن آشنائی داشت به حكومت گنجه منصوب شد. امّا فعالیت تجاوز كارانه پادشاه گرجستان، بقراط چهارم، پسر گیوركی دوّم (۸۹ـ۱۰۷۲م ) موجب گردید كه قارص بار دیگر موقّتا" بر دست مسیحیان تسخیر شود. سلطان در سال ۴۷۱ ﮬ.ق /9 ـ 1078میلادی آهنگ گرجستان كرد و اندكی بعد عملیّات جنگی در آن ناحیه را به احمد، امیر تركمنان سپردكه در سال ۴۷۳ ﮬ. ق /۱۰۷۸ میلادی قارص را دوباره پس گرفت و پس از مراجعت به پایگاهش در ارّان، دو تن از بگ های تركمن به نام‌های یعقوب و عیسی بوری را به گرجستان اعزام كرد. آن دو تا لیزستان و درّه چوروك بركران دریای سیاه رخنه كردند و نیز طرابوزان را مورد تهدید قرار دادند. به گفته آناكومننا، این شهر در واقع تسخیر شد، امّا سردار بیزانسی،  اندكی بعد آن را از تركمنان پس گرفت.

شورش فضل سوّم شدّادی كه بر سر حكومت خویش اعاده شده بود احتمالا" پس از مرگ ساوتگین در سال ۴۷۸ ﮬ. ق /۱۰۸۵ میلادی، حضور ملك شاه را در قفقاز، در سال ۴۷۸/ ۱۰۸۶ م ضروری ساخته بود. سلطان پس از گرفتن قول طاعت و خراج از شروانشاه فیروز بن سلار، بر كران دریای سیاه رسید و در آنجا غلام ـ سپهسالار بوزان مأمور گرفتن گنجه گردید. فضل را سرانجام از تخت برداشتند و دودمان شدّادی در گنجه فرو مرد، امّا دودمان جنبی شدّادیان در آنی به قیادت امیر ابوالفضل منوچهر، یكی از دست نشاندگان وفادار ملك شاه در سده ششم هجری / دوازدهم میلادی به حیات خود ادامه داد. شروانشاه ظاهرا" پاره‌ای نفوذ بر ارّان اعمال می كرد، امّا بیشتر حوزه رودخانه ارس بی تردید به اقطاعات نظامی تقسیم شده بود و در نمونه موجود تصرّف آذربایجان بر دست تركمنان مستغرق گردیده بود. این ناحیه روی هم رفته زیر سلطه قطب الدین اسماعیل بود.»[6]

ملك شاه چهار پسر داشت : بركیارق، محمّد، محمود و سنجر. ملك شاه در سال ۴۸۵ ﮬ. ق در گذشت و نایره جنگ میان طرفداران سلطان محمود و بركیارق زبانه كشید. در این اثناء محمود فوت كرد و بركیارق رسما" جانشین پدر گردید و سنجر را حكومت خراسان داد. چندی نگذشت كه میان بركیارق و برادرش محمّد كه در این هنگام حكومت گنجه را داشت، نزاع درگرفت. بعد از چند بار زد و خورد به سال ۴۹۶ ﮬ. ق كار به صلح انجامید و ممالك سلجوقی بین دو برادر تقسیم شد. یعنی آذربایجان ، مغان و ارمنستان در قلمرو سلطان محمّد كه مركز حكومتش گنجه بود درآمد و باقی مناطق را بركیارق در اختیار گرفت.

« بركیارق گنجه را به اقطاع محمّد، برادر بطنی سنجر داد و قتلغ تگین را به اتابكی وی گماشت، امّا چندان نگذشت كه محمّد خود را از زیر نفوذ اتابك بیرون آورد، وی را كشت و سراسر ارّان را متصرف گردید.

... دوازده سالی كه در پی مرگ ملك شاه آمد، سال های اغتشاش و جنگ خانگی بود كه تنها با مرگ بركیارق در سال ۴۹۸ ﮬ.ق /آغاز ۱۱۰۵ میلادی پایان گرفت. به رغم این آشفتگی ها، مرزهای خارجی امپراطوری از بركت مساعی ملك شاه و وزیرش كه سیاست آن ها نگهداری مرزهای شمال غربی،  از طریق تمركز تركمنان در آذربایجان و ارّان و مراقبت و پائیدن دقیق قراخانیان در سرحدّات شمال شرق بود، آرام و استوار باقی ماند. »[7]

بعد از مرگ بركیارق، سلطنت به پسرش ملك شاه ثانی می رسید كه طفلی ۵ ساله بود، لیكن محمّد وی و یا هر مخالف دیگر را از سر راه خود برداشت و یگانه فرمانروای تمام ایران گردید.

چون محمّد در سال ۵۱۱ ﮬ. ق درگذشت، پسر وی محمود دوّم كه داعیه سلطنت سلاجقه را بر سر داشت به جنگ عمّ خود سنجر شتافت كه او نیز خویشتن را وارث تخت و تاج برادر می دانست ولی شكست خورد و از در اعتذار درآمد، سنجر او را بخشید و نیابت سلطنت عراق را به او واگذار كرد. این بار آذربایجان و پیرامون های آن، به حیطه تصرّف محمود درآمد و نیز بدین ترتیب سلسله سلاجقه آذربایجان (و عراق و كردستان ) پدید گشت كه از سال ۵۱۱ تا ۵۹۰ ﮬ.ق باقی ماند. [8]

« محمود كه گرفتار مشكلات داخلی بود تنها به نوبت می توانست توجهّی به مرزهای خارجی امپراطوری خود داشته باشد. در طی پادشاهی وی منطقه عمده خطر در شمال غرب، یعنی ارّان و قفقاز قرار داشت كه در آنجا گرجیان تحت رهبری داود چهارم معروف به « احیاءگر» (۱۱۲۵ـ ۱۰۸۹ م ) بسیار فعّال شده بودند....

منابع می گویند كه محمود پادشاهی دادگر و رحیم بوده و تسلّط وی را بر ادب عرب می ستایند و می گویند كه وی در ادبیّات به مقامی رسید كه در میان سلجوقیان استثنائی بود. برعكس انوشیروان بن خالد از رفتار وی با دستگاه دیوانی به بدی یاد می كند. وی ده مورد از عیوب بزرگ پادشاهی وی را بر می شمرد كه از آن جمله بود دوری و بیزاری از سنجرود بیس، پراكندن غلامان درگاهی ، رواج یافتن فساد اخلاقی در دربار،  و اسراف و تبذیر خزانه ای كه پدرش اندوخته بود.»[9]

سلجوقیان حكومت روّادیان و شدّادیان را منقرض كردند، ولی شروانشاهان با پرداخت ۷۰ هزار دینار و تعهّد سالانه چهل هزار دینار خراج، در تبعیّت سلجوقیان برجای ماندند.

دولت سلجوقی در قرن ۱۲ میلادی ( اواخر سده ششم هجری ) تضعیف شد و شرایط مناسبی در جهت نیرومندی دولت شروانشاهان به وجود آمد. مبارزه علیه سلجوقیان در زمان فرمانروائی شروانشاه منوچهر دوّم نیرو گرفت. دولت شروانشاهان استقلال یافت و نیروی دریائی مجهّزی به وجود آورد.

در همین سده، شروان با پادشاهی گرجی رابطه برقرار كرد. پس از هجوم سلجوقیان بر شروان، سپاهیان گرجی به یاری شروانشاه شتافتند. منوچهر دوّم دختر پادشاه گرجستان را به زنی گرفت و بدین ترتیب، اتفاق و همبستگی آنان محكم تر شد.[10]

 



[1] ـ  ج . ج. ساندرز – تاریخ فتوحات مغول – ترجمه ابوالقاسم حالت – ص ۴۵

[2] ـ فرهنگ معین ( ج ۵ ) ص ۷۸۰

[3] ـ  تاریخ ایران – پژوهش دانشگاه كمبریج ( ج ۵) – ص ۶۷و۵۰و۴۹

[4] ـ  تاریخ ایران – پژوهش دانشگاه كمبریج ( ج ۵) – ص ۶۷و۵۰و۴۹

[4]ـ دكتر محمّد جواد مشكور – نظری به تاریخ آذربایجان – ص ۲۱۳

 

1ـ تاریخ ایران –پژوهش دانشگاه كیمبریج ( ج ۵ ) ص ۱۰۵و۱۱۰و۹۸و۹۷

2ـ ـ تاریخ ایران –پژوهش دانشگاه كیمبریج ( ج ۵ ) ص ۱۰۵و۱۱۰و۹۸و۹۷

[8] ـ  دكتر فقیه – آتورپاتگان – ص ۱۵۲

[9] ـ  تاریخ ایران – پژوهش كمبریج – ص ۱۲۴

[10] ـ  ن . قولیف – پیشین – ص ۵۷و ۵۶




بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، 
[ جمعه 26 خرداد 1391 ] [ 01:43 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 0
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

بلاقا گؤره


چیراق یاندیر،اوجاق قور
كور یوخودان بیرجه دور
قوی امه یین داغیتسین
یوردوموزا قیزیل نور .
حبیب ساهر
سایغاج سایت
بازديدهاي بو گون : نفر
بازديدهاي ديروز : نفر
كل بازديدها : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
ایندی بلاق دا : نفر
باخیش لار : عدد
كل مطالب : عدد
یئنیله مه چاغی :

YAŞASIN AZƏRBAYCAN YAŞASIN AZƏRBAYCAN

حامیان محیط زیست آذربایجان

Qanlı tarix
Dağlıq Qarabağ (1988-1993)
Xankəndi (18.09.1988)
Əskəran (19.10.1991)
Hadrut (19.11.1991)
Xocalı (26.02.1992)
Şuşa (08.05.1992)
Laçın (17.05.1992)
Xocavənd (02.10.1992)
Kəlbəcər (3-4.04.1993)
Ağdərə (07.07.1993)
Ağdam (23.07.1993)
Cəbrayıl (23.08.1993)
Füzuli (23.08.1993)
Qubadlı (31.08.1993)
Zəngilan (30.10.1993)
*** Azərbaycan ***

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی