من توركم ، آذری یوخ Vətən Anadır ANA çağırır bizi
| ||
|
پس از این پیروزی، اسماعیل باشكوه فراوانی وارد تبریز و خود را شاه خواند.(۱۵۰۲م) بدین
گونه اساس دولت صفویان، در پایتخت آنان تبریز پی ریزی شد. در آغاز، اكثریت اهالی این
دولت، تركان آذری بودند. رهبری نظامی، اداره مالیاتی، اداره ولایات و همه وظایف
درباری در دست اعیان تركان آذری بود. اردو نیز اساسا" متشكّل از طایفه های
ترك آذری بودند. در مكاتبات درباری و نظامی تا حدّی سیاسی نیز زبان تركی آذری به
كار می رفت.[1] شهر تبریز، از ابتدای تشكیل دولت صفوی تا سال ۱۵۵۵میلادی، نه
تنها مركز اداری و سیاسی كشور محسوب می گردید، بلكه در عین حال، مركز اقتصادی و
اجتماعی این سرزمین هم بود.[2] بدین ترتیب، غیرت و فداكاری بی حد جُنید و خلف او، فكری را
كه امكان عملی نشدنش هرگز نمی رفت، ممكن ساخت.[3] و شاه اسماعیل توانست با كمك قزلباش ها وحدت ملّی
ایران را تحكیم كند و او پس از حركت از لاهیجان، سرتاسر ایران را از كرمان و فارس
و خراسان تا خوزستان و عراق عرب، تحت پرچم دولت واحدی درآوردو ملوك الطوایفی را از
ایران براندازدو سیاست تمركز را مستقر سازد.[4] سرزمین قره باغ، چنان كه در صفحات قبل دیدیم، از دیریاز، در
دوران های مختلف، با آذربایجان جنوبی، سرنوشت مشترك داشت و فرمانروایان سلسله های
مختلف كه تبریز را پایتخت خود قرار داده بودند، از قره باغ به علّت آب و هوای مناسبش،
به عنوان قشلاق استفاده می كردند. پس از تثبیت قدرت شاه اسماعیل صفوی و استقرار سیاست
تمركز در ایران به پایتختی تبریز و با یكپارچه شدن ولایات مختلف آذربایجان، این ایالت
به مركزیّت تبریز به چهار بیگلر بیگی تقسیم گردید: [1] ـ ن.قولیف
– پیشین – ص ۸۵ [2] ـ تاریخ
آذربایجان – پیشین – ص ۹۸ [3] ـ پروفسور
فاروق سومر – پیشین – ص ۳۱ [4] ـ پناهی
سمنانی – پیشین – ص ۹۰ بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ،
طرفداران او در منزلگاههای مختلف به گروه او میپیوستند و
به سرعت، تعداد آنان زیاد شدو به هزار و پانصد نفر رسید.مسیر شاه اسماعیل از دیلمان
به طارم و به جانب اردبیل بود. بنا به نوشته عالم آرای عبّاسی، ورود به اردبیل كه همواره مقرّ پیروان طریقت صفوی
بود، با وجود عدم رضایت حاكم آنجا (سلطان علی بیگ چاكرلو) به آسانی صورت گرفت و پیروان
قزلباش به دور او جمع شدند. لكن عالم آرای صفوی ورود شاه اسماعیل به اردبیل را چنین
توصیف نمی كند و اصولا" در مورد حضور اسماعیل در این زمان تردید دارد و شرح می
دهد كه به علّت مناسب نبودن شرایط، اسماعیل عازم نواحی قره باغ شده است. قزلباشان در آغاز از قبایل استاجلو، شاملو، تكلّو(تكه لو)،
بهارلو(روملو)، ذوالقدر، افشار و قاجار تشكیل شده بودند. در رأس همه آنان، اسماعیل
قرار داشت كه «مرشد كامل»بود. مریدان اسماعیل روحیّه ای فداكار و مردانه داشتند كه
در راه مرشد خود از هیچ نوع خدمتی دریغ نمیورزیدند. اسماعیل در اندك مدّتی توانست سپاهی مجهزّ از قزلباشان
تدارك ببیند و برای خونخواهی پدر، عازم شروان شود. در این سفر، بایرام بیگ
[قرامانلو] و بزرگان دیگر او را همراهی می كردند و عملا" سررشته امور نظامی را
در دست داشتند.[1] «شیعیان در گنجه، از اسماعیل میرزا استقبال كردند و تا ده
فرسنگ ( ۶۰ كیلومتر امروز) به استقبال مرشد خانقاه رفتند و بهترین خانه گنجه را برای
سكونت او آماده نمودند. وقتی اسماعیل میرزا وارد گنجه شد، شنید كه شروانشاه مشغول
جمع آوری سرباز برای جنگ می باشد و دانست كه قصد دارد با او بجنگد. بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، صفویه، جزو آن گروه از نهضت هائی هستند كه توانسته اند برای
دستیابی به قدرت، از بستر ضرورت های تاریخی و عوامل مؤثّر اجتماعی، هوشیارانه بهره برداری كنند. تأثیرگذاری نهضت صفویه، از آن گونه تأثیراتی است كه محدود
به یك یا چند دوره تاریخی مشخص نیست، بلكه نتایج و بازیافت های آن، نه تنها در ایران،
بلكه در چندین حوزه جغرافیائی دیگر تا زمان ما هم باقی است و ادامه دارد.[1] نهضت صفویّه توانست بسیاری از معادلات سیاسی جهان معاصر خود
را درهم ریزد و جابه جا كند و به همین علّت است كه والتر هینتس بر این باور است :«ظهور
سلسه صفویّه در ایران، در آغاز قرن شانزدهم میلادی، نه خصوصا" برای مملكت ایران
و همسایگان آن، بلكه عموما" برای اروپا نیز، واقعه تاریخی بسیار مهمی محسوب می
شد.»[2] پروفسور فاروق سومر نیز در مقدمه كتاب خود می نویسد : «تشكیل
دولت صفوی، یكی از حوادث مهمّ تاریخ اسلام
و تركیّه است. نتیجه مهمّ این حادثه، به وجود آمدن یك مركز جدید در عالم اسلامی است.
این مركزیّت كه تا امروز نیز ادامه یافته است، در سرزمین ایران و با نام تشیّع
اعلام حضور كرد. نكتته اصلی و مهمّ این موضوع، آمدن شیعیان از آناطولی به ایران می
باشد. عناصر تعمیم دهنده مذهب شیعه در ایران، همان عناصرتشكیل دهنده دولت شیعی صفوی
در بین تركان قزلباش آناطولی بوده اند.»[3] [1] ـ پناهی
سمنانی – شاه اسماعیل صفوی – ص ۶ [2] ـ ـ والتر
هینتس – تشكیل دولت ملی در ایران – ص ۱۳ [3] ـ پروفسور فاروق سومر – پیشین – ص ۵ و۱۷ بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، تشكیل دولت صفویّه، یكی از رخدادهای مهمّ تاریخی ایران و منطقه خاورمیانه می باشد. شاه اسماعیل صفوی، در اوایل قرن دهم هجری، با از بین بردن حاكمیت های محلّی ، ایران متحدی به وجود آورد.وی بر اساس عقاید و افكار مذهبی ـ سیاسی و با رسمیت دادن به مذهب تشیع، پس از قرن ها گسیختگی اداری سیاسی، توانست اساس دولتی را پی ریزی كند كه بنیادهای مذهبی ـ سیاسی و دیوانی محلّی آن حتّی پس از سقوط نیز همچنان ادامه یافت و به صورت الگوئی برای دولت های بعدی باقی ماند. كسروی می نویسد: « پادشاهی سترگ و پهناور ساسانیان كه از فرات تا سیحون و از دریای هند تا دربند قفقاز را فرا می گرفت و به گفته خودشان جهانی بود، این دفعه بخش بخش گردیده، در هر بخش پادشاهی جداگانه بنیاد یافت. سلجوقیان، مغولان و امیر تیمور نیز با آن كه هر كدام به نوبت، خود ایران را از این سرتا آن سربگشاده، حكمرانی نیرومندی بنیاد گذاردند، ریشه ملوك الطوایفی را از این خاك، كندن نتوانستند. تا در زمان صفویان، پادشاهان توانای آن خاندان از شاه اسماعیل و شاه عبّاس برای یك پادشاهی ساختن سراسر ایران، بسیاركوشیده، بیشتری از خاندان های فرمانروائی را كه بازماندگان ملوك الطوایفی بودند، برانداختند.»[1] بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، اوزون حسن در كنار خصلت های نظامی، دارای توانمندی چشمگیر سیاسی بود. این توانمندی بخصوص
در مقطع نهائی سلطنت او آشكار شد كه از سال ۸۷۵/۱۴۷۱ تا۸۸۲/۱۴۷۸ به درازا انجامید.
قانون نامه حسن پادشاه كه نوعی قانون اساسی بود و امروزه قسمت اعظم محتوای آن بر
ما مشخص است، به این دوره تعلّق دارد. این دفترچه دربرگیرنده مسائلی است پیرامون
امور مالی بخش های متفاوتی از امپراطوری تركمانان كه به احتمال فراوان از ایّام
كهن در آنجا رواج داشته و بیشتر با این هدف تنظیم و گردآوری شده كه با عدم اخذ مالیات
های افزوده بر مالیات موجود و ورود مالیات های جدید و نان پاره ها از اجحاف بر
مردم جلوگیری كند. در ارزیابی اهمیّت رواج قوانین قابل اجرا و مؤثّر مالی اوزون
حسن فقط كافی است آن استثمار غیرانسانی مردم و ظلم و وحشت از جنگی را به یاد بیاوریم
كه بیش از یكصد و پنجاه سال ادامه داشت و از ویژگی های مسلّط این منطقه بود. این
قوانین نه فقط در رفاه مردم، عامل تعیین كننده ای بود، بلكه از شرایط ضروری حیات اقتصادی
سالم نیز به حساب می آمد و در واقع «قانون نامه اوزون حسن » ـ همان طوری كه عنوان
آن بودـ سالیان بعد در مناطق امپراطوری تركمانان به وسیله عثمانیان و نیز در ایران
به كار می رفت. نویسندگان شرقی آن روزگار با تأیید و موافقت تمام از آن یاد كرده
اند. بدین ترتیب مبتكر آن كه تأثیر پایایی بر حكومت و مالیات گذاشت، در كنار
مصلحان دیگر خاور نزدیك ـ سیاستمدار بزرگ مغول غازان خان ـ پایگاه محترمانه و
والائی كسب كرد. بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، تركمانان آق قویونلو اتحادیّه ای از تركمانان بودند كه
مركزشان در دیار بكر بود. طبقه فرمانروای آن ها از طایفه بایندر از طوایف قدیمی غز
بود واز این طایفه كه در نیمه قرن چهاردهم به طرابوزان تاخته اند، در منابع و مآخذ
بیزانسی نام برده شده است. مؤسّس واقعی این سلسله، قرایولوك عثمان بود كه مادرش
كومننا نامی بود و خودش یكی از شاهزاده خانم های بیزانسی را به زنی داشت. روابط این
سلسله با امپراطور طرابوزان، برای مدّت مدیدی بسیار نزدیك بود. قرایولوك، برخلاف
امرای قراقویونلو با تیمور از در آشتی درآمد و به طرفداری تیمور با بایزید، سلطان
عثمانی، در آنكارا جنگید ( ۱۴۰۲ /۸۰۵) و تیمور
به پاداش این خدمت دیار بكر را به او بخشید. راه بسط قدرت تركمانان آق قویونلوها را
به مشرق مدّت ها تركمانان قراقویونلو سد كرده بودند، امّا اوزون حسن، نام آورترین
امیر این سلسله، سرانجام جهانشاه را در ۱۴۶۷/۸۷۲ شكست داد. پس از آن اوزون حسن با
شكست دادن سلطان ابوسعید تیموری، توانست
حكومت تركمانان آق قویونلو را در سرتاسر ایران تا خراسان و عراق و خلیج فارس
بگسترد. باری، دشمن عمده اوزون حسن، سلاطین عثمانی بودند كه در قرن
پانزدهم، دولت های بازمانده آناطولی را می بلعیدند و فشاری بی آرام بر مشرق وارد می
آوردند. سیاست ضدّ عثمانی اوزون حسن وی را با قرامانیان متّحد ساخت. نیز وی كوشید
كه طرابوزان را كه با امپراطوران آن از طریق همسر بیزانسی خویش، دسپینا، خویشاوندی
داشت، از حملات محمّد فاتح نجات دهد. در دوران سلطنت اوزون حسن ، دولت آق قویونلو
اهمیت بین المللی یافت. در سال ۱۴۶۴/۸۶۸ باب ارتباطات سیاسی با دشمنان و نیزی سلاطین
عثمانی مفتوح گردید و آلات و افزار جنگ از
ونیز برای دولت آق قویونلو گسیل گشت. با وجود این، قوای اوزون حسن از عهده توپخانه
عثمانی در جنگ ترجان در ۱۴۳۷/۸۷۸ برنیامدند
و وی به سختی شكست یافت.»[1] بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، تركمانان قراقویونلو اتّحادیهای از تركمانان بودند كه از
جلو حمله مغول به سوی مشرق رانده شدند. گمان می رود كه خاندان فرمانروای آن ها از
طوایف ایوا، از طرف تركمانان غز بود و مقرّ قدرتشان شمال دریاچه های وان و ارومیّه
بود، و از آنجا به تدریج برآذربایجان و دامنه های شرقی آناطولی استیلا یافتند. قرامحمّد، بزرگ این خاندان در خدمت سلطان اویس جلایر بود، امّا
پسرش قرایوسف، تبریز را كه از این پس مقرّ تركمانان قراقویونلو گشت گرفت و خود را
مستقل ساخت. امّا بدبختانه با تیمور از در مخالفت برخاست و ناگزیر به فرار نزد
ممالیك مصر گشت و تنها پس از مرگ تیمور، در۱۴۰۶ /۸۰۹ دوباره تبریز را متصرّف شد...
از نظر سیاسی برآمدن اتحادیه تركمانان قراقویونلو صلای پایان كار حكومت ایلخانان
در عراق و مغرب ایران و نیز نشانه عدم توانائی تیموریان برای حفظ موقعیّت خویش در
مغرب ایران بود.[1] قدرت قراقویونلوها با از بین رفتن آل جلایر، به سرعت اوج
گرفت. رئیس این طوایف قرایوسف، قسمت عمده آذربایجان و ارمنستان را متصرّف شد. در
سال ۱۴۰۸ میلادی او بر میرانشاه تیموری و كمی بعد بر احمد جلایری پیروز گردید و در
سال۱۴۱۰، حكومت قرهقویونلوها را در تبریز بنا نهاد. اراضی قرایوسف عبارت از ولایات آذربایجان ( از رود كُر به
طرف جنوب )، ارمنستان، كردستان و عراق عرب بود. قره قویونلوها در ناحیه ماكو، قفقاز،
در مشرق گنجه و در میان شاهسون های ساوه بودند. مرحوم عبدالرحیم شریف بیگ می نویسد
كه در میان خوی و مراغه، روستای آققویونلو و قراقویونلو وجود داشته است و در ییلاق
های آن نیز طوایف آققویونلوها و قراقویونلوها می زیستند.[2] بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، |
Dağlıq Qarabağ (1988-1993) Xankəndi (18.09.1988) Əskəran (19.10.1991) Hadrut (19.11.1991) Xocalı (26.02.1992) Şuşa (08.05.1992) Laçın (17.05.1992) Xocavənd (02.10.1992) Kəlbəcər (3-4.04.1993) Ağdərə (07.07.1993) Ağdam (23.07.1993) Cəbrayıl (23.08.1993) Füzuli (23.08.1993) Qubadlı (31.08.1993) Zəngilan (30.10.1993) *** Azərbaycan *** |
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |