قالب وبلاگ


من توركم ، آذری یوخ
Vətən Anadır ANA çağırır bizi 
نظر سنجی
تورك ديلينده مدرسه لازيمدير؟




نویسنده ای كه دوست و دشمن بر او جفا كردند !

یكبار دیگر دوستان خواسته اند كه به بهانه ی شهریور ماه كه خاطره ی از دست رفتن صمد را در اذهان زنده می‌كند از او یادی شود با این امید كه شناخت بهتر و دقیق تر چهره ی « صمد » در راهنمایی نسل جوان و توسعه ی فرهنگی جامعه موثر واقع شود در این یادنامه سعی بر آن دارم كه واقعیت چهره ی صمد را از یك نگاه سه بعدی مورد شناسایی قرار داده و هر كدام از این ابعاد را با استناد به خاطره هایی كه هنوز به یاد دارم روشن سازم.

الف- نگاه انحرافی دوست:

در وهله ی اول چنین به نظر می رسد كه دوستان درباره ی « صمد » معرفی گسترده ای داشته اند و تاكنون مطالب زیادی منتشر شده است و جامعه ی ما به ویژه كسانی كه خود را با صمد همسو می دانند به اندازه ی كافی با این چهره ی سرافراز آشنایی دارند. با این وجود با اندكی تامل در اظهار نظرهای مطرح شده این نكته روشن می شود كه به منش های فردی او بیشتر از چهره ی فرهنگی توجه شده است. تا جایی كه می توان نتیجه گرفت چهره ی نویسندگی صمد و فنونی كه وی در كاربرد قلم توانای خود بر آن تاكید می ورزید از دید محافل فرهنگی و مراكز تخصصی جامعه ی ما به اندازه ی كافی شناخته شده نیست.


آرديني اوخو

بؤلوم لر: صمد بهرنگی، 
[ سه شنبه 17 دی 1392 ] [ 08:27 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 0
به بهانه سال روز تولد بهرنگ، قصه نویس مشهور كودكان، در دهه های 1340 و 50، به بررسی یكی از مفاهیم جامعه شناسی در آثار او  پرداختیم.
مخاطبان آثار به یاد ماندنی او، طیف سنی وسیعی را در بر می گرفت كه البته هنوز هم مخاطبان كوچك و بزرگ خود را دارند.
صمد قصه هایی آفرید كه هیچ گاه خوانندگان، خود را از فضای تنگ و پر از تبعیض جامعه قهرمانان قصه نبینند، او چاره ای نداشت جز این كه در چارچوب قصه ها از جامعه طبقاتی و پر از اختناق دوره خود با بچه ها حرف بزند. بهرنگی همیشه به فرصت های ممكن برای ایجاد تحولاتی هر چند كوچك در راستای تحقق عدالت اجتماعی، امیدوار بود. نخبه ها را در دل قصه هایش می پروراند تا عناصری فعال در آگاهی رساندن به مردم باشند.
تلاش ماهی سیاه كوچولوی قصه اش برای فهمیدن و درك كردن موقعیت های اجتماعش، قصه ای آفرید كه سرشار از پرسش هایی شد كه بسیاری از سنت های پذیرفته شده جامعه را به زیر سوال برد و در ذهن ها تردید آفرید. پرسش های فلسفی ماهی سیاه كوچولو قصه صمد بهرنگی را برنده جایزه نمایشگاه بولون ایتالیا و بینال چكسلواكی كرد.
قیام مردمی كوراوغلو، پسر علی كیشی، تمثیل حماسی از مبارزات طولانی مردم با دشمنان داخلی و خارجی خویش است كه هنوز هم جان مایه تصنیف هایی است كه عاشق ها در دوره نوزی ها می خوانند.
داستان مبارزه انفرادی یك هلو از هزار هلوی درخت پر بار باغ ارباب كه حاضر نیست میوه هایش را كسانی بخورند كه حاصل دسترنج آنها نیست و قصه كچل كفتر باز كه بعد از بریده شدن سرهای كفترهایش به دستور حاكم، صاحب قدرتی می شود كه به پشتوانه آن انتقام مردم ستم دیده را از صاحبان قدرت های نامشروع می گیرد و دیگر قصه های بهرنگی همه پرسش آفرینند; بپرس چرا این گونه است؟ چرا باید باشد؟ چطور می توان به شرایط بهتر رسید؟ و

آرديني اوخو

بؤلوم لر: صمد بهرنگی، 
[ دوشنبه 20 آبان 1392 ] [ 07:16 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 1

مجله گرامی شهروند امروز
با امید عطف توجه به شهروند دیروز “صمد بهرنگی” و چاپ این نوشته

سخن را آغاز نكرده بگویم كه این روزها نمی‌دانم موضوع چیست، هیاهوی طرفداران ساواك شاهنشاهی بلند شده است. نمونه اش، حلوا، حلوا كردن كتاب فراهتی است كه دست گرفته و دور می‌گردانند كه حتماً مطبوعات دلسوز ایران این را خیلی خوب متوجه شده اند. چندی پیش از طرف افراد جنجال برپاكن در خارج از من هم دعوت شد كه در این مورد حرفی بزنم مصاحبه ای بكنم. من قبول نكردم. آخر چیزی كه در داخل كشور می شود گفت چرا تن به خارج دهم. تازه من كه تمام حرف هایم را در كتاب “برادرم صمد بهرنگی و روایت زندگی و مرگ او” زده ام. مجبور نیستم كه به هر حرفی بی خودی از طرف هركسی كه زده می شود جواب دهم.


آرديني اوخو

بؤلوم لر: صمد بهرنگی، 
[ سه شنبه 14 آبان 1392 ] [ 09:33 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 0

« ما باید خود را با مشعل عقل بیفروزیم

تا كسانی كه در ظلمت جهل اند ما را

ببینند. ما باید به همه چیز از روی

درستی وراستی جواب دهیم.

باید به تمام حقیقت وبه

تمام دروغ پی برد

   ماكسیم گورگی

كیوان باژن- آن چه كه نام صمد را به عنوان عنصری عینی درجامعه جاودانه كرد، نقشی بود كه در«تربیت» و «دانش» انسان، ایفا كرد. نقشی كه تاثیرآن، تفكری را می انجامد كه به قول امیرپرویزپویان حاصلش «چه گونه بودن» و نه «بودن» است، كه «چه گونه بودن را دانستن از آگاهی به چرا بودن برمی خیزد و آنان كه آگاهی خویش را باور دارند می دانند كه چه گونه باید بود… باورداران راستین تكامل بی گمان دانندگان راستین چرا بودن اند از آن پس چه گونه بودن پاسخی نخواهد داشت جز درروند این تكامل، نقشی خلاق و بی شائبه داشتن

صمد اما، با چنین نقشی و باوری، كارش را آغازید. او ازهمان نخست با مجموعه نوشته هایش درمجله «معلم امروز» درتبریز و مجله «سپاهان» و هفته نامه «بامشاد» درتهران (كه بعدها زیرعنوان «كند وكاو درمسائل تربیتی ایران» به صورت كتابی مستقل چاپ شد) راهش را  پیدا كرد و هم ازنظرعینی و هم ازنظرذهنی به این آگاهی دست یافت كه برای پرداختن به كاری اساسی، باید ریشه ها را جست كه ریشه، نبود فرهنگی سالم درجامعه است و باید به چالش گرفته شود، نه صرفا برای انتقاد، بل تمهیدی برای این مسئله كه دریك جامعه جهان چندمی برای تحمیق مردم، تمام ابزار و آلات اقتصادی، سیاسی وفرهنگی به كارگرفته می شود تا در راستای آن، جامعه، همچنان عقب مانده، درقهقرا و دربسیاری موارد فسیل مانده و انسان این جامعه، نقش خود را به عنوان نیروهای عینی و عناصری پویا – كه می تواند و باید با دیدی همه جانبه و هستی شناسانه به تحلیل پیرامون بپردازد – نادیده انگارد. چرا كه در جامعه ای طبقاتی، آگاهی و دانش طبقه پایین ودرك توانایی های تاریخی و شناخت حقوق مردم، می تواند سلاح برنده و جادویی ای باشد درجهت درهم پاشیده شدن طبقه ی بالا.


آرديني اوخو

بؤلوم لر: صمد بهرنگی، 
[ چهارشنبه 8 آبان 1392 ] [ 08:27 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 0

دیگر وقت آن گذشته است كه ادبیات كودكان را محدود كنیم به تبلیغ و تلقین نصایح خشك و بی‌بروبرگرد، نظافت دست و پا و بدن، اطاعت از پدر و مادر، حرف‌شنوی از بزرگان، سر‌و‌صدا نكردن در حضور مهمان، سحر‌خیز باش تا كامروا باشی، بخند تا دنیا به رویت بخندد، دستگیری از بینوایان به سبك و سیاق بنگاه‌های خیریه و مسائلی از این قبیل كه نتیجه‌ی كلی و نهایی همه‌ی آین‌ها بی‌خبر ماندن كودكان از مسائل بزرگ و حاد و حیاتی محیط زندگی است.

چرا باید در حالی كه برادر بزرگ دلش برای یك نفس آزاد و یك دم هوای تمیز لك زده، كودك را در پیله‌ای از «خوشبختی و شادی امید» بی‌اساس خفه كنیم؟ بچه را باید از عوامل امیدواركننده‌ی الكی و سست بنیاد نا امید كرد و بعد امید دگرگونه‌ای بر پایه‌ی شناخت واقعیت‌های اجتماعی و مبارزه با آن‌ها را جای آن امید اولی گذاشت.


آرديني اوخو

بؤلوم لر: صمد بهرنگی، 
[ پنجشنبه 18 مهر 1392 ] [ 11:07 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 1

احمد كسروی می نویسد جنبش مشروطه را تهران آغازید و تبریز آن را پاسداری كرد و به انجام رسانید. هر چند آدمهای كج اندیشی هنوز هم معتقدند كه مجاهدان آذربایجان یك مشت اوباش بودند و ستار خان، آن انسان نیك نفس و مبارز، راهزنی بیش نبود و تنها به خاطر غارت و چپاول می جنگید. سخن كسروی اغراق نیست. راست است كه برقراری رژیم مشروطه كاملا به نفع توده ی مردم تمام نشد و حتی جنگاوران و پیشه وران كارشان به خواری و سختی كشید (مثلا ستار خان)، اما در هر صورت، جانبازیها و مردانگیهای مجاهدان پاكدل آذربایجان بود كه محمد علی میرزای گستاخ را به زانو درآورد و دیگر توده های مردم را برانگیخت و ثابت كرد كه شرقیان هم شاینده ی زندگانی آزاد می باشند.(۱)

دو سید بزرگوار تهرانی (آقایان طباطبائی و بهبهانی) كار را شروع كردند، مردم را شوراندند اما در راه بردن و به ثمر رساندن جنبش به بیراهه افتادند. آنها به چند خط فرمان بی خاصیت مشروطه دل خوش كرده بودند. حتی آن زمان كه محمدعلی میرزا با خودكامگی حكم می راند و مجلس و نمایندگان را به هیچ می گرفت این ها با ساده لوحی و خوش بینی زیانباری كه داشتند خیال می كردند باز هم می توان كار را با نشستن و حرف زدن وموعظه كردن وجوش و خروش پیش برد.


آرديني اوخو

بؤلوم لر: صمد بهرنگی، 
[ پنجشنبه 11 مهر 1392 ] [ 11:56 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 0

هر اتفاقی می‌خواهد بیفتد، هر بلایی می‌خواهد نازل شود، هر آدمی می‌خواهد سر كار بیاید، در هر صورت آقای چوخ بختیار عین خیالش نیست، به شرطی كه زیانی به او نرسد، كاری به كارش نداشته باشند، چیزی ازش كم نشود. رئیسی خوب است كه غیبت او را نادیده بگیرد و تملق‌های او را به حساب خدمت صادقانه بگذارد. وزیری خوب است كه برای او رتبه‌ای و پولی در بیاورد.

زندگی او مثل حوض آرامی است. به هیچ قیمتی حاضر نیست سنگی تو حوض انداخته شود و آبش چین و چروك بردارد. آدم سر به راه و پا به راهی است. راضی نمی‌شود حتی با موری اختلاف پیدا كند. صبح پا می‌شود و همراه زن و بچه‌اش صبحانه می‌خورد و بعد به اداره‌اش می‌رود.

حتی با بقال سر گذر هم سلام و علیك گرم و حسابی می‌كند كه لپه را گران حساب نكند و گوشت بی‌استخوان بهش بدهد.

وی معتقد است كه در اداره نباید حرفی بالای حرف رئیس گفت و دردسر ایجاد كرد. كار اداری یعنی پول در آوردن برای گذران زندگی. پس چه خوب كه بكوشد با كسی حرفش نشود و زندگی آرام‌اش به هم نخورد. معتقد است كه شرف و كله شقی آن قدرها هم ارزش ندارد كه به خاطرش با رئیس و وزیر در افتد.


آرديني اوخو

بؤلوم لر: صمد بهرنگی، 
[ جمعه 5 مهر 1392 ] [ 09:26 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 1
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

تعداد یارپاق لار :  ::      1   2  

بلاقا گؤره


چیراق یاندیر،اوجاق قور
كور یوخودان بیرجه دور
قوی امه یین داغیتسین
یوردوموزا قیزیل نور .
حبیب ساهر
سایغاج سایت
بازديدهاي بو گون : نفر
بازديدهاي ديروز : نفر
كل بازديدها : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
ایندی بلاق دا : نفر
باخیش لار : عدد
كل مطالب : عدد
یئنیله مه چاغی :

YAŞASIN AZƏRBAYCAN YAŞASIN AZƏRBAYCAN

حامیان محیط زیست آذربایجان

Qanlı tarix
Dağlıq Qarabağ (1988-1993)
Xankəndi (18.09.1988)
Əskəran (19.10.1991)
Hadrut (19.11.1991)
Xocalı (26.02.1992)
Şuşa (08.05.1992)
Laçın (17.05.1992)
Xocavənd (02.10.1992)
Kəlbəcər (3-4.04.1993)
Ağdərə (07.07.1993)
Ağdam (23.07.1993)
Cəbrayıl (23.08.1993)
Füzuli (23.08.1993)
Qubadlı (31.08.1993)
Zəngilan (30.10.1993)
*** Azərbaycan ***

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی