قالب وبلاگ


من توركم ، آذری یوخ
Vətən Anadır ANA çağırır bizi 
نظر سنجی
تورك ديلينده مدرسه لازيمدير؟




« آذربایجان و ولایات ایرانی خاور ماورای قفقاز تا دربند، برخلاف ولایات حاشیه جنوبی دریای خزر در برابر فتوح نخستین عرب كه تا اندازه‌ای حتّی در ایّام خلافت عمر روی داده بود، چندان ایستادگی نكرده بودند. از مرزبان ساسانی آذربایجان كه در این ایام با قبول پرداخت خراج، تسلیم فاتحان عرب شده بود، بعدها ذكری در منابع نمی‌شود. در دربند كه تازیان آن را باب یا باب الابواب می‌خواندند، فرمانده پادگان ایرانی با آن ها بر ضدّ دشمنان دیگر، خصوصا" ارمنیان و خزران متّحد گردید. خزران در واقع راه پیشروی اعراب به سوی شمال را سد كرده بودند و در طی دهه‌های آینده بارها به ارّان، ارمنستان و آذربایجان تاختن آوردند. هنگامی كه سلمان باهلی در ایّام خلافت عثمان، از ارمنستان به مشرق ماورای قفقاز تاخت، شاهزادگان محلّی از شكی در مغرب تا شروان در مشرق و مسقط در شمال تسلیم وی شدند و به پرداخت خراج موافقت كردند.

.... مهاجمان گوناگون دیگری نیز ماندگاههائی در آنجا دایر كرده بودند كه مهم ترین آن ها در این ایّام خزران بودند كه شهر قبه له در مغرب شروان را در تصرّف خود داشتند. گذشته از كوهستانی بودن منطقه كه سبب تفرقه مردم می‌گشت، گوناگونی جمعیت نیز به بقای شاهزاده نشین‌های كوچك متعدّد كمك می‌كرد. برخی از این شاهزاده نشین ها را دولت ساسانی، برای تقویت دفاع مرزی ایجاد كرده بودند. این دودمان های محلی، خراجگزار فاتحان عرب گردیدند و عموما" دست كم تا اواخر عصر اموی دست نخورده باقی ماندند. »[1]

چند سال بعد از فتح قره باغ به دست اعراب، خزرها به آلبانی سرازیر شدند. جوانشیر با سپاهیان خود از رود كُر گذشت و به جنگ با دشمن پرداخت و پیروز شد و سردار اسیر خزر را به شرطی آزاد كرد كه از این پس، دیگر خزرها به آلبانی هجوم نكنند. ولی علیرغم این معامله، دو سال دیگر، دوباره خزرها به آلبانی حمله كردند.جوانشیر در ساحل كُر با خاقان خزر دیدار كرد و آشتی نمود. این مصالحه، فرمانروائی جوانشیر را استوارتر كرد.

 در دهه هفتم سده هفتم، جوانشیر با خلیفه مذاكره كرد و به سوی دارالخلافه رفت. او را با شكوه خاصّی پیشواز كردند. خلیفه فرمانروائی او را در آلبانی تایید كرد و هدایائی از جمله یك فیل به او بخشید. بدین گونه عرب ها توانستند سلطنت مهرانیان را در آلبانی منقرض كنند.[2]

با الحاق آلبانی به قلمرو خلافت، اگرچه به حكومت خاندان مهرانی‌ها رسما" پایان داده شد، امّا به روایت منابع تاریخی، افرادی از این خاندان، حتّی در قرن نهم میلادی، سوّم هجری نیز نام آور بوده اند. با كشته شدن آخرین شهریار خاندان مهرانی در سال 2ـ۸۲۱ میلادی، این خاندان، از صحنه تاریخ بیرون رفت.آلبانی در دوران اسلامی سیما و سرنوشت دیگری یافت.[3]

قبول اسلام توسط مردم این سرزمین، مذاهب دیگر ( آتش پرستی و مسیحیگری ) را از رونق انداخت و میان مردم نوعی وحدت دینی پیداد شد.[4]

چون آذربایجان و ماورای قفقاز، مرزهای بی‌دفاعی داشتند، فاتحان عرب ناگزیر بودند نیروهای زیادی در آنجا مستقر كنند. در ایّام خلافت عثمان، شمار فراوانی از جنگاوران كوفی در آذربایجان اسكان داده شدند. در نتیجه قبایل متعدّد عرب از كوفه، بصره و سوریّه به آذربایجان كوچ كردند و زمین های مزروعی پهناوری را از دست روستائیان بومی بیرون آوردند. حدود سال ۱۴۱ ﮬ. ق، ۹ـ ۷۵۸ میلادی كه یزید بن حاتم مهلبی به فرمان منصور، خلیفه عبّاسی ولایت آذربایجان یافت، گروههای قبیله‌ای عرب یمانی را از بصره به آذربایجان آورد و در مناطق گوناگون اسكان داد. روّاد بن مثنّی الازدی، نیای دودمان روّادی میان بذّ و تبریز سكونت یافت و بعدها قدرتی برای خود به هم زد. در شهرهای دیگر نیز رؤسای عرب،  قلاع و استحكاماتی جهت خود ساختند و بر ساكنان بومی محل استیلا یافتند. در مرند ابوالبعیث حلبس از قبیله ربیعه، در ارومیه صدقه بن علی از موالی قبیله ازد، در میانه ابوعبداللّه بن جعفر همدانی، دربرزه طایفه اود، در نریز مرّ بن عمر موصلی طائی و در سراب نوادگان اشعث بن قیس كندی یكی از فاتحان نخستین عرب نشیمن گزیدند. این اعیان قدرتمند عرب و خانواده های آن ها در سده دوّم هجری، هشتم میلادی و سده سوّم هجری، نهم میلادی، موجبات درد سر زیادی را برای ولایت فراهم می‌كردند. انتصاب مكرّر و الیانی كه وابسته به این خاندان های محلّی بودند بر خرابی اوضاع می‌افزود.

بردعه در شمال و بعدها باب دارای ساخلو نشین های مستحكم عرب بودند كه پایگاه جنگ با خزران بودند. بردعه در ایّام خلافت عبدالملك، استحكامات تازه‌ای یافت و مسلمه پسر عبدالملك با اسكان دادن ۲۴ هزار سرباز سوری در ساخلو نشین های باب در سال ۱۱۳ﮬ. ق، ۷۳۱ میلادی، این پادگان ها را بسیار تقویت كرد....  در قرون نخستین اسلامی، بیشتر مسلمانان آذربایجان، مذهب سنّت می‌ورزیدند، امّا گه گاه مذهب خارجی نیز در آنجا رایج بود. آگاهی داریم كه در ایّام خلافت مأمون، میان سنّیان و معتزلیان بردعه ستیزهای سنّتی درگرفت. علمای حدیث، در میان اهل سنّت،  از حنبلیان محافظه كار حمایت می‌كردند و به حنفیّه و شافعیّه به عنوان مكاتب فقهی اقلیّت می‌نگریستند.[5]

مردم این دیار، در عین حال كه اسلام را پذیرفته بودند، لكن در برابر ستمگری‌های خلفای اموی و عبّاسی، به نهضت‌هائی دست می‌زدند. ولی قدرت خلافت، آنان را در هم می‌كوبید. از آن میان، به اعزام۳۰ هزار نظامی به دستور ولید بن عبدالملك، خلیفه اموی در سال ۶۴هجری ( ۴ـ۶۸۳ میلادی ) به منطقه قفقاز باید اشاره كرد.

پس از مسلمان شدن بخش‌های جنوبی قفقاز، به مرور مسلمانان به بخش‌های شمالی (= داغستان، سرزمین خزرها، تاتارستان و دیگر نقاط شمالی دریای خزر ) رسیدند و در مسیر زمان، ساكنان آن دیار را به اسلام فرا خواندند. عدّه‌ای از مردم كوفه، شام، بصره و دیگر نقاط مسلمان شده نیز به قفقاز روی آوردند و سكونت اختیار كردند. ازدواج‌هائی میان تیره های گوناگون و سران قفقاز (خوانین و خاقان های خزر ) با خاندان های خلافت صورت گرفت و به مرور در لوای اسلام، ادغام های اجتماعی ـ فرهنگی پدید آمد.

به تحقیق، اغتشاش ها و آشوب ها و قیام هائی در كلّ منطقه به سان مناطق دیگری بروز كرده است. از آن میان، خیزش های خزرها كه با اعزام مروان بن محمّد در سال ۱۱۸ هجری ( ۷۳۸میلادی ) سركوب گردید. جنبش های دیگری در قرن سوّم به رهبری بابك خرّم دین در منطقه رخ داده است كه در جمع نشان‌هائی از عدالتخواهی مردم دو رود ارس را آشكار كرده است. [6]

دولت عرب، از یك عدّه ولایات ( جانشینی‌ها ) تشكیل یافته بود كه در اراضی آذربایجان در دو ولایت جابه جا شده بود كه هر ولایتی توسّط امیری اداره می‌گشت و جانشین خلیفه در این ولایت محسوب می‌گردید كه داری تمام اختیارات كشوری و نظامی بود. اجرای سیاست خلیفه در ولایات، به عهده پادگان‌های عربی بود كه در شهرهای بزرگ و محل‌های پرجمعیّت و مهم در سرحدهای شمالی تشكیل یافته بود. این پادگان ها مأموریت قراولی و انتظامی داشتند و مجازات مردم هم به عهده آن ها بود. در جمع آوری مالیات هم از همین پادگان ها استفاده می‌كردند.

یكی از عوامل اساسی كه سبب پیشرفت شهرهای قدیمی و تازه گردید، افزایش بازرگانی برون مرزی بود كه گردش پول و كالا را در آذربایجان سرعت بخشید. صادرات مهمّ كشور عبارت بودند از: نفت، زعفران، ابریشم، روناس، پنبه، دانه های روغنی، زیتون، گرچك، قالی، نمك، میوه، ماهی، اسلحه و پشم.

در بازارهای داخلی، كالاهای هندی، روسی، آسیای نزدیك و میانه، سوریّه، آسیای صغیر، مصر و كشورهای دیگر موجود بود.آذربایجان در بازرگانی امپراطوری خلافت با اروپای شرقی و از آن جمله با روسیّه رل مهمّی بازی می‌كرد. تصادفی نیست كه سكّه های آذربایجان در جزو اندوخته های كشورهای شمالی و قسمت اروپائی روسیّه آن عهد مشاهده می‌شود. راه دریائی خزر كه آسیای نزدیك و میانه را با اروپا متّصل می‌ساخت در روش بازرگانی برون مرزی تأثیر زیادی داشت. بندر مهمّ بازرگانی ساحل خزر، در سده های نهم و دهم شهر دربند بود كه در آن موقع در تركیب دولت شروانشاهی بود.

در آن روزگار،  در نقاط مختلف آن سوی ارس، مدارسی وجود داشته كه در آن ها فرزندان طبقات مختلف مردم تحصیل می‌كردند. در حدود سده های هفتم و هشتم میلادی، خطّ محلّی و بومی دیرین با خطّ عربی عوض شد و تألیفاتی نیز به زبان عربی نوشته شد. بعد از قرن هفتم، تمدّن آذربایجان، بر اساس و جریانی به نام « تمدن اسلام » پیشرفت كرد و سده هشتم و دهم دور شكوفائی آن بوده است. زبان علمی هم زبان عربی شد. الفبای عربی، خطّ رسمی و دولتی محسوب می‌شد و این رویّه تا سال ۱۹۲۶ میلادی در جمهوری آذربایجان معمول بود.

مكتب هائی نیز وجود داشت كه در آن ها زبان عربی تدریس می‌شد. در این دوره علم ریاضی، طبّ، نجوم، هیئت، فلسفه، جغرافی و علوم دیگر پیشرفت كرد. در هر حال تحصیل فقط برای متمولّین امكان پذیر بود و فرزندان بی‌چیزها از امكان تحصیل محروم بودند.

كارهای معماری و ساختمانی آن دوره ، در بناهای تدافعی و استحكامات شهرها و مراكز حاكم نشین در كاروانسراها، پل ها، محل های اجتماعی و كانون های مدنی و دنیوی و روحانی مشاهده می‌شود. این آثار در بسیاری از شهرهای قدیمی و از جمله در بردع، گنجه و قبه له به چشم می‌خورد.

در سده هفتم، برای اوّلین بار، پل خداآفرین برروی رود ارس ساخته شد. در این عصر در شهرهای آن سوی ارس، مساجدی ساخته شده بودكه از حیث طرز ساختمان و خصوصیّات تزئیناتی و نمای خارجی، سبك معماری بومی را در خود منعكس می‌ساخت.[7]

پیشرفت هنر و صنعتگری در شهرها دوام داشت. در بردع پارچه های ابریشمین، در دربند كتان تولید می‌شد. به تدریج بهره برداری از نفت باكو نیز با وسایل ابتدائی رونق یافت.

شهر بردع كه در همه مشرق زمین نامبردار شد، توسعه و اهمیّت می‌یافت. در این دوره، ابنیه رفیعی بربناهای باستانی این شهر افزوده شد. در مركز شهر، مقرّ پرشكوه فرمانروایان آلبان قرار داشت كه در آن، امیر عرب می‌زیست. در اطراف آن، كاروانسراها و حمام ها بنا شده بود. بازار سرپوشیده بزرگ آن، روزهای آدینه به خود جان می‌گرفت. جوی‌های متعدّدی رودخانه وسط شهر را به اطراف آن پیوند می‌داد. در ضرّابخانه بردع، سكّه های نقره ای و طلائی ضرب می‌شد. بردع از پرجمعیّت ترین شهرهای آن عهد بود. علاوه بر آلبان ها كه مردم اصلی شهر را تشكیل می‌دادند تات‌ها ( فارس ها )،  عرب ها، یهودی ها و غیره نیز در آنجا ساكن بودند.معاصران مبهوت زیبارویان بردع بودند.

در شهر، كارگاههای متعدّد و گوناگونی وجود داشت. مردم شهر و اطراف آن ، علاوه بر بازرگانی و صنعتگری، به كار كشاورزی و گلّه داری نیز می‌پرداختند.

بسیاری از اهالی شهر بردع، صنعتگر و پیشه ور بودند. علاوه بر آنان، فئودال ها، بازرگانان، مأموران حكومتی، سپاهیان و نمایندگان روحانی نیز زندگی می‌كردند. در میان اهالی، اشخاص تحصیل كرده هم بودند.[8]



[1] ـ تاریخ ایران – پژوهش دانشگاه كیمبریج (ج4)ـ ص196

[2] ـ ـ قولیف – پیشین –ص 45 و 47

[3] ـ ـ  رئیس نیا – پیشین – ص 73

[4] ـ قولیف پیشین –ص 45 و 47

[5] ـ تاریخ ایران ـ  پژوهش دانشگاه كیمبریج – (ج 4)_ گرد آورنده ر.ن.فرای – ترجمه حسن انوشه ص197

[6] ـ ناصر تكمیل همایون – نگاهی به « قراباغ » در مسیر تاریخ ایران – مجله مطالعات آسیای مركزی و قفقاز –تابستان 1372ـ ص59

[7] ـ تاریخ آذربایجان – پیشین – ص73و65و63

[8] _ن.قولیف – پیشین – ص 51




بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، 
[ جمعه 8 اردیبهشت 1391 ] [ 10:01 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 0
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

بلاقا گؤره


چیراق یاندیر،اوجاق قور
كور یوخودان بیرجه دور
قوی امه یین داغیتسین
یوردوموزا قیزیل نور .
حبیب ساهر
سایغاج سایت
بازديدهاي بو گون : نفر
بازديدهاي ديروز : نفر
كل بازديدها : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
ایندی بلاق دا : نفر
باخیش لار : عدد
كل مطالب : عدد
یئنیله مه چاغی :

YAŞASIN AZƏRBAYCAN YAŞASIN AZƏRBAYCAN

حامیان محیط زیست آذربایجان

Qanlı tarix
Dağlıq Qarabağ (1988-1993)
Xankəndi (18.09.1988)
Əskəran (19.10.1991)
Hadrut (19.11.1991)
Xocalı (26.02.1992)
Şuşa (08.05.1992)
Laçın (17.05.1992)
Xocavənd (02.10.1992)
Kəlbəcər (3-4.04.1993)
Ağdərə (07.07.1993)
Ağdam (23.07.1993)
Cəbrayıl (23.08.1993)
Füzuli (23.08.1993)
Qubadlı (31.08.1993)
Zəngilan (30.10.1993)
*** Azərbaycan ***

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی