من توركم ، آذری یوخ Vətən Anadır ANA çağırır bizi
| ||
|
نوروز بایرامییدی اوشاقلار مكتبه تزه گئییب گلیردیلر بؤلوم لر: یولداشلار، قره باغ ولایتی است در جمهوری آذربایجان و در غرب ملتقای دو رود ارس و كُر كه میان آن دو رود قرار گرفته و نام سابق آن ارّان یا آران و نام اسبقش ولایت «اوتی» بوده است. قره باغ كه به شكل «قراباغ »«قاراباغ» نیز نوشته می شود، یك نام مركبّ تركی است و متشكّل از دو واژه قره یا قارا به معنای « انبوه ، فراوان، گسترده، زیاد، شلوغ، مزدحم و رنگ سیاه »[1]و باغ به معنی«درخت زار، بستان و گلزار »[2]است. « قره باغ به منطقه یا محلّی اطلاق می شود كه دارای باغ های وسیع و انبوه می باشد، آن گونه كه رنگ سبز درختان ، ازانبوهی به سیاهی بزند. در ادبیٌات عرب، واژه ای به معنی سبز متمایل به سیاه ، به كار برده می شود. در ایران نیز آبادی ها و محل هائی به همین نام (قره باغ ) وجود دارد. »[3] ازجمله : « قره باغ، دهستانی از بخش مركزی شهرستان شیراز و دیگری دهی است از دهستان انزل، بخش حومه شهرستان ارومیّه، در ۶۳ كیلومتری شمال ارومیه.... شغل اهالی زراعت و جاجیم بافی است. »[4] همچنین : « قراباغ، نام ناحیتی است به شمال و شمال غربی چمن كالپوش، طایفه گرایلی سابقا" به آنجا سكونت داشته اند و پس از قتل نادر، این ناحیه یر اثر حمله تركمانان خراب شد و از بین رفت. گرایلی نام ایل ترك نژادی بوده كه در حدود ولایت استرآباد مكان داشته اند. در ص ۱۵۶ مطلع الشمس ( ج۱ ) تاریخ این ایل چنین آمده است : « از قوچان تا بجنورد و جاجرم و كالپوش مسكن طایفه گرایلی كه در اصل گرائیتلی میباشد بوده است....یورت گرایلی كه قوچان، شروان و بجنورد و سملقان باشد.»[5] پروفسور مینورسكی در تعلیقات خود بر تذكر¸الملوك از دو قره باغ دیگر نیز خبر می دهد : «قراباغ[6]واقع در مغرب غزنِین در افغانستان و اراضی قراباغ[7] نزدیك كرمینه »[8] سرزمین مورد بحث ما كه نخستین بار در قرن هشتم هجری در كتاب «نزھ¹القلوب » تالیف حمداللٌه مستوفی قزوینی، نام قره باغ را به خود اختصاص داد، سابقا"با نام « ارّان» یا «آران » شناخته می شده و به قول پروفسور مینورسكی : «.... شاید با یك ایل ترك كه اكنون اثری از آن نیست، مرتبط باشد. قراباغ كه مركز آن شوشی است در میان دو رود كُر و ارس (ارّان قدیم) قرار دارد.»[9] كسروی نیز بر این عقیده است كه : «در لشكر كشیهای امیر تیمور و داستان تركان آق قویونلو و قره قویونلو در كتاب ها به نام ارّان برنمیخوریم، مگر آنجا كه قره باغ را یاد نموده ، قره باغ ارّان میخوانندش.»[10] این نوشته نیز نشان میدهد كه از زمانهای قبل از حمله امیر تیمور، نام ارّان منسوخ شده و نام قره باغ به تدریج جای آن را گرفته است. [2] ـ بهزاذ بهزادی – فرهنگ آذربایجانی – فارسی – ص 305 [3] ـ بهرام احمدی سرزمینهای آن سوی ارس – اطلاعات سیاسی – اقتصادی (مردادـ شهریور1371 ) ص 78 [4] ـ فرهنگ معین (ج 6) – ص1452 [5] ـ میرزا مهدی خان استر آبادی – جهانگشای نادری – به اهتمام سید عبدالله انوار – ص516 و 547 و 616 [6] ـ قراباغ ناحیتی است از اعمال غزنین ... به حدود زیر می باشد : غرب : كوه گلكو و قسمتی از جاغوری ، شرق : گیر، شمال :حكومت اندر ، جنوب : مقر ( به قاموس جغرافیائی افغانستان رجوع شود ) ( جهانگشای نادری – ص 730 ) [7] ـ كرمینه یا كرمینیه شهری است میان بخارا و سمرقند در كناره جنوبی رود سُغد كه دهكده های بسیار و زمین های حاصلخیز داشت و نهرهای متعدد آن از رود سُغد جدا می شدند . ( لسترنج – سرزمین های خلافت شرقی –ص 497) [9] – تعلیقات مینورسكی بر تذكرةالملوك ص 192 [10]ـ شهر یاران گمنام – ص ۲۵۶ بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، در سال ۱۹۱۷ میلادی ، بر اثر انقلاب هائی كه در ماههای فوریه و اكتبر در امپراطوری روسیه به وقوع پیوست و منجرّ به فروپاشی تزاریسم در این كشور گردید ، یك فرصت تاریخی بی نظیر برای ملّت های تحت ستم این رژیم خودكامه، از جمله آذربایجانی های آن سوی ارس به وجود آورد كه خود را از اسارت حقارت بار صدساله روسیه تزاری كه زندان ملل نام گرفته بود رهائی بخشند. هنگامی كه مردم آذربایجان ، برای به دست آوردن استقلال مجاهدت می كردند ، ارامنه از زدن هر ضربه ای به آنان دریغ نمی كردند. به طوری كه در ۳۱مارس ۱۹۱۸ ( ۱۱ فروردین ۱۲۹۷ شمسی ) تقریبا دو ماه قبل از اعلام استقلال آذربایجان ، در اغلب مناطق با یورش به مردم بی سلاح این دیار، به قتل عام آنان دست زدند و جنایات هولناكی آفریدند. این نسل كشی ارامنه در باكو و دیگر نقاط آذربایجان،چنان فاجعه بار است كه همه ساله روز ۳۱مارس ( ۱۱ فروردین ) را به عنوان ( سوی قدیم = نسل كشی) یاد كرده و خاطره قربانیان آن روزهای سیاه را طی مراسمی در جمهوری آذربایجان زنده نگه می دارند. بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، در این جنگ های طولانی ، مسلمانان این نواحی ، در مقابل ارتش متجاوز تزار ، مردانه پایداری كردند كه نماد این مقاومت، پیكار مردم گنجه و جوادخان حاكم این شهر بود كه حماسه جاودانی از خود به یادگار گذاشتند. ولی همكاری ارمنیان با نیروهای مسلّح روسیه ، یكی از عوامل مهمّ شكست ایرانی ها و از دست رفتن ۱۷ ولایت آن سوی ارس بود. در این پیكارهای سرنوشت ساز، سرزمین قره باغ كه از جبهه های اصلی نبرد بود ، برای هردو طرف متخاصم، اهمیت حیاتی داشت. چنان كه « احمد بیگ جوانشیر» مورّخ آذربایجانی قرن نوزدهم در این باره می نویسد: « این قلعه [شوشا] برای ایران به عنوان كلید قفقاز و برای روسیه به منزله درهای ایران شمرده می شد.» علاوه بر این ، قره باغ كه یكی از كانون های تشیع (حتّی قبل از صفویه) بود، نگهداری آن در این جنگ ها از اهمیت مضاعفی برخوردار بود ، به قول ژان یونیر : بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، هر ملتی برای خود دارای فرهنگ و تمدن خاصی میباشد كه این فرهنگ از ویژگیهای اصلی آن ملت محسوب میشود، ما آذربایجانیها نیز دارای فرهنگ، آداب و رسوم مخصوص خودمان میباشیم كه باید قدر آنرا بدانیم. زبان، تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم ما جزو اساسی ترین سرمایه های ملی مان میباشند كه برای فرد-فردمان ضروری و لازم است. از این سرمایه های ملی كه در حقیقت زندگی همه ما بنوعی به اینها وابسته است نگهداری نماییم و ارزش آنها را بدانیم. تاریخ پرافتخار سرزمین ما از قدیمیترین روزگاران كه ثمره و نتیجه تلاش و كوشش پدران و مادران ماست و فرهنگ ما كه یكی از غنی ترین فرهنگهای بشری است و نشانگر اینكه نیاكان ما باشرافت و سربلندی تمام در راه تكامل و پیشرفت تاریخ انسان قدم برداشته اند. در سرزمین ما آذربایجان از گذشته های دور نیاكان ما تمدنهایی مانند مانناها، اورارتوها، جزو افتخارات ماست كه تپه حسنلو و جام حسنلو (واقع در 7 كیلومتری سولدوز) از یادگارهای دیرین نیاكان ماست شایان ذكر است در دنیا كه نظیری برای جام حسنلو وجود ندارد در میان كنه كاری های روی آن نشانه هایی از مراسم مربوط به عید نوروز موجود و قابل رویت میباشد. عید نوروز یكی از یادگارهای ماندگار فرهنگ و تمدن آذربایجان بشمار میرود كه این فرهنگ و آداب و رسوم متعالی با گذر زمان در میان دیگر مردمان و ملتها نیز رایج گشته است بطوری كه به مرور زمان از سرزمین آذربایجان فراگیر گردیده است اما آنچه مهم است اینكه از لحاظ تاریخی خاستگاه این فرهنگ، سرزمین آذربایجان میباشد. عید نوروز اولین روز بهار است و یكی از یادگارهای ماندگار نیاكان ما میباشد كه بعنوان ارمغانی بسیار گرانبها برای ما به یادگار گذاشته اند. این عید به گواهی تاریخ از 3هزار سال پیش در میان مردمان سرزمین ما رایج بوده است و با پایان یافتن فصل سرما و زمستان و با آغاز شكوفایی گل و سبزه و زنده شدن طبیعت، نیاكان ما به جشن و شادمانی میپرداختند و این روز را بعنوان سرفصل تازه ایی برای تجدید حیات و شادی و خرمی زندگی خوش محسوب می كردند. بؤلوم لر: یولداشلار، شیعیان در گنجه تا ده فرسنگ به استقبال مرشد خانقاه رفتند و بهترین خانه گنجه را برای سكونت شاه ختائی آماده نمودند. شاه اسماعیل از این شهر بود كه به جنگ شروانشاه رفت و او را شكست داد و این اوّلین گام برای پیاده كردن برنامههایش در ایجاد دولت صفوی بود. تا آن روز ، فرمانروایان سلسلههای مختلف كه تبریز را پایتخت خود قرار داده بودند ، از قرهباغ به علت آب و هوای مناسبش , به عنوان قشلاق استفاده میكردند. پس از تثبیت قدرت شاه اسماعیل صفوی و استقرار سیاست تمركز در ایران به پایتختی تبریز و با یكپارچه شدن ولایات مختلف آذربایجان , این ایالت به مركزیت تبریز به چهار بیگلربیگی تقسیم گردید : ۱ ـ تبریز ۲ ـ قرهباغ ۳ ـ چخورسعد ۴ ـ شروان بیگلربیگی قرهباغ شامل گنجه , بردع , برگشاط , لوری و جوانشیر بود. در دوران سلطنت نادرشاه افشار , تغییراتی در قرهباغ به وجود میآید و در سرنوشت آتی این سرزمین تأثیر میگذارد. بنابه نوشته نویسندگان كتاب « ماهیّت تحوّلات در آسیای مركزی و قفقاز »: بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، (1892-1956) آذربایجانین گؤركملی سركردهلری آراسیندا گئنئرال ترلان بَی الییاربیوْوون آدی خۆصوصی قئید اوْلونور. اوْ، 64 ایللیك عؤمور یوْلوندا ایكی بؤیوك مۇحاریبهنین و لوْكال توْققوشمالارین ایشتیراكچیسی اوْلوب: بیر دۆنیا مۇحاریبهسینده، 1918- 1920-جی ایللرده آذربایجان میللی اوْردوسوندا و بؤیوك وطن مۇحاریبهسینده (1941 - 1945) وۇروشوب. بیر دۆنیا مۇحاریبهسینی تابوْر كوْماندیری وظیفهسینده بیتیرن، میللی اوْردودا آلای كوْماندیری وظیفهسینده چالیشان، ایكی دۆنیا مۇحاریبهسینده قلبهنی دیویزییا كوْماندیری و كوْرپوس كوْماندیرینین مۆاوینی وظیفهسینده قارشیلایان الییاربیوْو رئسپوبلیكادا میللی حربی كادرلارین حاضیرلانماسیندا سئچیلیردی. آذربایجان تاریخینه ترلان بَی الییاربیوْو ایكی جاهان مۇحاریبهسینده ایشتیراك ائتمیش، آذربایجان میللی اوْردوسونون تشكیلینده فعالیت گؤسترمیش گؤركملی سركرده كیمی داخیل اوْلموشدور. بؤلوم لر: آذربایجان تاریخیندن یۆز شخصیییت ، |
Dağlıq Qarabağ (1988-1993) Xankəndi (18.09.1988) Əskəran (19.10.1991) Hadrut (19.11.1991) Xocalı (26.02.1992) Şuşa (08.05.1992) Laçın (17.05.1992) Xocavənd (02.10.1992) Kəlbəcər (3-4.04.1993) Ağdərə (07.07.1993) Ağdam (23.07.1993) Cəbrayıl (23.08.1993) Füzuli (23.08.1993) Qubadlı (31.08.1993) Zəngilan (30.10.1993) *** Azərbaycan *** |
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |