قالب وبلاگ


من توركم ، آذری یوخ
Vətən Anadır ANA çağırır bizi 
نظر سنجی
تورك ديلينده مدرسه لازيمدير؟




اوزون حسن پس از كشتن جهانشاه قراقویونلو در سال ۸۷۲ و فتح دیگری كه او را در سال بعد در مقابل سلطان ابوسعید تیموری در قراباغ دست داد و دو دشمن بزرگ را به آسانی از میان برداشت، شوكت بسیار و اعتباری شایان پیدا كرد و با محو این دو خصم، تمام عراق عرب و عجم و فارس و كرمان تا سواحل خلیج فارس ضمیمه دولت آق قویونلو شد و ابوالنّصر حسن بیگ به تشكیل مملكت بسیار وسیعی كه از حدود آناطولی تا عمّان كشیده بود، موفّق گردید. [1]

والتر هینتس درباره پیروزی اوزون حسن بر قره قویونلوها و تیموریان چنین می نویسد:

«پس از پیروزی بزرگ اوزون حسن و كشته شدن جهانشاه قره قویونلو، فرزند جهانشاه به نام حسن علی كه به دست پدرش بارها به زندان افتاده بود و به همین دلیل، روحی بیمار داشت، تمام خزانه قراقویونلو را بین لشكریان تقسیم كرد و از این رهگذر، سپاهی عظیم گرد آورد، منتها این گروه جنگ نیازموده و نظم و تربیت نیاموخته و بی بندوبار، در اوّلین تصادم با قوای آق قویونلو نزدیك مرند به سهولت از هم متلاشی شد. این واقعه در بهار ۱۴۶۸ ( = ۸۷۲ ﮬ. ق ) رخ داد. امّا قبل از این واقعه حسن علی از فرمانروای تركستان و خراسان به نام ابوسعید كه یكی از اعقاب تیمور بود، ضمن تقاضای كمك، خواسته بود كه سراسر ایران را فتح كند. ابوسعید، پس از این واقعه تصمیم به لشكركشی گرفت و سپاهی بزرگ از تاتارها، كلموك ها ،كاشغری ها و خراسانی ها فراهم آورد و در ماه مارس ۱۴۶۸، ۸۷۲ ﮬ. ق، از هرات به راه افتاد و از طریق سرخس، نیشابور و مشهد مقدس به جنگ با اوزون حسن رهسپار شد.

در این اوضاع و احوال، دیگر پیروزی بر قره قویونلو، همه اهمیّت خود را از دست داد و اوزون حسن كه در تنگنا افتاده بود یكی پس از دیگری برای ایجاد صلح و تفاهم به نزد پادشاه كه با تأنی،  ولی بدون وفقه پیش می تاخت فرستاد. بدون اخذ هیچ نتیجه ای،  اوزون حسن تفاهم و صمیمیّت بین نیاكان خود و خاندان تیموری را یاد آور شد، بدون هیچ فایده ای رسما" قیادت ابوسعیدرا بر همه ایران به رسمیت شناخت مشروط بر آن كه فقط آذربایجان را برای او بگذارد. هیچ تمهیدی مانع از حركت لشكرخراسانیان برای فتح ناحیه مغرب نگردید.

در پائیز سال ۱۴۶۸، ۸۷۳ ﮬ.ق، ابوسعید از طریق بسطام و ری،  سرانجام به سلطانیّه كه روزگاری پایتخت مغولان بود رسید. به محض رسیدن این خبر، اوزون حسن از گرفتن تبریز كه هنوز در تصرّف قره قویونلو بود چشم پوشید و به جانب شمال پیچید تا در ناحیه معتدل قره باغ در فصل زمستان اطراق كند.

در این اثنا حسن علی كه پس از شكست خود در حوالی مرند به اردبیل رفته بود، در معیّت شیخ جعفر صفوی به سالطانیه رفت. ابوسعید روز پس از ورودش به حضور شیخ صفوی رفت و مدّت ها با او به گفتگو پرداخت.

اكنون دیگر در سلطانیّه، شورای جنگی بزرگی برپاشد. امیران خراسان پیشنهاد كردند كه جای مناسبی برای اردوی زمستانی تهیّه ببینند ، زمستان سخت سلطانیّه شهرت دارد و به همین دلیل، این معقول تر و بهتر است كه اوزون حسن را از قره باغ برانند. در واقع نیز درهمان لحظه، فقدان علیق برای اسبان كه به بیماری صعب جرب دچار شده بودند محسوس بود. بدین ترتیب، تصمیم به حركت گرفته شد. شیخ جعفر در كولاك شدید برف، پادشاه تیموری را تا میانه كه دارای ساس های زهرآگین است مشایعت كرد. از آنجا او با عمر بیگ چاكرلو به اردبیل رفت تا همه مقدمات لشكركشی را فراهم كنند.

پس از سه روز كه یخبندان شدیدی  شده بود، ابوسعید در بقعه صفوی فرود آمد و همه بزرگان مملكت در آنجا بر او گرد آمدند. او حسن علی را به تبریز فرستاد و حسن علی در آنجا به بدترین وجهی به بیعاری  و میگساری پرداخت. وی خود با سپاهیانی كه از نظر ساز و برگ ، سخت در مضیقه بودند و اغلب بدون اسب و با كفش های پاره پاره در برف حركت می كردند با جهد و تلاش بسیار، به درّه ارس فرود آمد.

در آنجا اوزون حسن، مانع ورود جغتائی ها و خراسانی ها به قره باغ كه دارای منابع بسیار و مراتع زمستانی بود شد و برای آن كه بر مشكلات دشمن، هر چه بیشتر بیفزاید شروانشاه فرخ یسار را كه در سال ۱۴۶۳، ۸۶۷ ﮬ. ق جانشین پدرش خلیل شده بود، مجبور كرد پل های رودخانه را ویران سازد و فروش غلّه را به لشكریان ابو سعید مانع شود.

در چنین اوضاع و احوالی كه چه از جهت آب و هوا و چه از نظر سوق الجیشی،  به نفع اوزون حسن بود، در دشت مغان، كار طرفین به جنگ كشید. فرمانده قوای پیشتاز ابوسعید به اسارت درآمد و بسیاری از اتباع او نیز یا كشته شدند و یا اسیر گردیدند. در آن وقت، پادشاه تیموری دریافت كه ورق برگشته است، حال دیگر ، نوبت او بود كه برای صلح سفیر بفرستد. امّا اوزون حسن، همان رفتاری را با او كرد كه ابوسعید پیش از آن كرده بود، حتّی وساطت مادر ابوسعید نیز حاصلی نداشت و در ۲۸ ژانویه ۱۴۶۹، ۸۷۳ ق در حوالی محمودآباد، كار به جنگی قطعی كشید كه پایان و نتیجه آن دیگر روشن بود.

ابوسعید كوشید با به جا نهادن كلیّه عقب داران سپاه، جان خود را از مهلكه بدر برد، امّا زینل پسر اوزون حسن او را دستگیر كرد و به حضور پدرش آورد.اوزون حسن، به خوبی به او فهماند كه وضع دگرگون شده است، ولی ظاهرا" نخواست كه او را از بین بردارد. امّا یادگار محمّد، شاهزاده تیموری كه از نوادگان شاهرخ بود و در اردوی آق قویونلو به سر می برد به خونخواهی مادرش گوهرشادبیگم، خواهان قتل او شد و بدین ترتیب ابوسعید، در هفتم فوریه ۱۴۶۹، ۸۷۳ ﮬ.ق به قتل رسید. سر او برای سلطان ممالیك به قاهره فرستاده شد.

برای این كه بدانیم، خاطره این واقعه تا چه هنگام، در تركستان باقی ماند، خوب است به نوشته یكی از مورّخان ایرانی در سال ۱۵۹۹، ۱۰۰۷ ﮬ.ق استناد كنیم. در این نوشته، یكی از سرداران ازبك كه تحت فشار قدرتی برتر از خود قرار گرفته بود سرنوشت خود و دشمنش را با سرنوشت اوزون حسن و ابوسعید مقایسه می كند و از تجدید این خاطره تاریخی برای نبرد با دشمن و پیروزی بر او نیرو می گیرد.

حسن علی به محض این كه خبر شكست هم پیمان تیموری خود را دریافت كرد به همدان گریخت و در همانجا در آوریل ۱۴۶۹ به دست فرزند اوزون حسن به نام اوغورلو محمّد از پای درآمد. با این واقعه، آخرین مقاومت قره قویونلو در هم شكست و مناطق ثروتمند ایران و آذربایجان، چون میوه هائی رسیده به دامان اوزون حسن افتاد. او فرزندان خود را در همه مناطق به سمت حكومت منصوب می كرد : یعقوب به حكمرانی اصفهان و بعدها به حكمرانی آمِد رسید.

اوغورلو محمّد كه پس از چندی جای خود را به خلیل داد روانه فارس شد، زینل حاكم كرمان شد، مقصود به حكومت بغداد رسید و قس علیهذا. »[2]



[1] ـ  عبّاس اقبال – پیشین – ص ۶۵۱و۶۵۶

[2] ـ  والتر هینتس – تشكیل دولت ملّی در ایران – ص ۶۷




بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، 
[ سه شنبه 7 خرداد 1392 ] [ 07:53 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 2
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

بلاقا گؤره


چیراق یاندیر،اوجاق قور
كور یوخودان بیرجه دور
قوی امه یین داغیتسین
یوردوموزا قیزیل نور .
حبیب ساهر
سایغاج سایت
بازديدهاي بو گون : نفر
بازديدهاي ديروز : نفر
كل بازديدها : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
ایندی بلاق دا : نفر
باخیش لار : عدد
كل مطالب : عدد
یئنیله مه چاغی :

YAŞASIN AZƏRBAYCAN YAŞASIN AZƏRBAYCAN

حامیان محیط زیست آذربایجان

Qanlı tarix
Dağlıq Qarabağ (1988-1993)
Xankəndi (18.09.1988)
Əskəran (19.10.1991)
Hadrut (19.11.1991)
Xocalı (26.02.1992)
Şuşa (08.05.1992)
Laçın (17.05.1992)
Xocavənd (02.10.1992)
Kəlbəcər (3-4.04.1993)
Ağdərə (07.07.1993)
Ağdam (23.07.1993)
Cəbrayıl (23.08.1993)
Füzuli (23.08.1993)
Qubadlı (31.08.1993)
Zəngilan (30.10.1993)
*** Azərbaycan ***

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی