قالب وبلاگ


من توركم ، آذری یوخ
Vətən Anadır ANA çağırır bizi 
نظر سنجی
تورك ديلينده مدرسه لازيمدير؟




در برخی موارد تبلیغ های سیاسی، جای معرفی صمد را گرفته و شعارهای سیاسی جایگزین تاملات فرهنگی شده است بدین ترتیب بدون توجه به نقش « صمد » در ادبیات و به ویژه ادبیات كودكان در جامعه و بی آن كه تاثیرگذاری او در شكل گیری و ترویج سبك خاصی از نویسندگی را در نظر بگیریم و یا به ویژگی های تمثیل سازی در آثار او بیاندیشیم تنها از او شخصیت سیاسی ساخته ایم و به بهای مكتوم گذاشتن و نادیده گرفتن نكاتی كه می توانست چهره ی نویسندگی « صمد » را آشكار سازد به تبلیغ آرمان های خود اكتفا كرده ایم !

نتیجه ی این همه تبلیغ و هیاهوی سیاسی آن شده است كه امروزه اساتید ادبیات در مراكز آموزشی اطلاع ندارند كه تمثیل های آثار « صمد » از چه ویژگی هایی برخوردار است و یا « صمد » در شكل دهی رئالیسم اجتماعی در قابل تخیل های افسانه ای خود چهارچوب های رمانتیك چه نقشی داشته است؟!

باید در نظر داشت كه « صمد » به عنوان یك نویسنده ی توانا تعلق به همه ی ملت ایران دارد و نباید به بهای قربانی كردن این تمامیت از او پرچم جناحی و یا گروهی برافراشت !

این گونه برخورد با معرفی « صمد » به این معنی نیست كه گرایش های سیاسی صمد را نادیده بگیریم. همه ی ما می دانیم كه او در قصه های خود مسایل اجتماعی را از دیدگاه طبقاتی مطرح می كرد و در طرح تضادهای جامعه از دیدگاهه دیالكتیكی بهره می گرفت و بالاتر از هرچیز عشق به مردم محروم و اقشار ستمدیده در كلیه ی آثار او مشهود است. این نویسنده ی توانا از آگاهی های سیاسی برای تجزیه ی مسایل عینی و مشكلات جامعه بهره می گرفت ولی هرگز مسایل موجود را در خدمت تبلیغ چهارچوب های سیاسی قرار نمی داد.

گروه هایی كه چهره ی « صمد » را در خدمت تبلیغ شعارهای خود قرار داده و اندیشه های وی را در انحصار كلیشه های خویش می پندارند خوب است به این نكته توجه داشته باشند كه او پیوسته به فاصله ی خود با تفكرات پیش ساخته تاكید می ورزید. در این خصوص شاید بتوان به خاطره ی زیر استناد جست:

پس از رویدادهای خرداد ۱۳۴۲ مسایل جدیدی در جامعه ایرانی مطرح شده بود ضرورت تحلیل های جدید احساس می شد به دنبال این حوادث در سال ۱۳۴۳ « صمد » با برخی از دوستان خود به این نتیجه رسیدند كه جلسات هفتگی و دوره ای تشكیل دهند در همین جلسات نشست های هفتگی كه تا سال ۱۳۴۶ ادامه داشت نویسنده ی این سطور از نزدیك شاهد بودم كه صمد بارها و بارها به سبب اجتناب از تحلیل های كلیشه ای و تاكید بر ضرورت بازبینی های تئوریك و به ویژه به سبب قراردادن واقعیات عینی در برابر برداشت های نظری قبلی، از جانب برخی از دوستان مورد انتقاد قرار می گرفت برخی كه از او شناخت كامل نداشتند در مواردی تصور می كردند كه تحت تاثیر برخی از نویسندگان آن زمانه كه « صمد » بارها با آنها ارتباط داشت به سوی برداشت های روشنفكری گرایش پیدا كرده است.

او نه تنها از تفكرات كلیشه ای و پیش داوری های ساخته و پرداخته دوری می جست بلكه از این كه اندیشه های جدید نیز روزی به صورت قالبی مطرح شود احتیاط می كرد. در این خصوص به یاد دارم كه یكی از دوستان صمیمی فارغ التحصیل دانشكده ی حقوق پیشنهاد كرده بود كه از طریق شركت در نشست دانشجویان آن دانشكده كه احتمال می رفت فعالیت سازمانی داشته باشند زمینه ی ایجاد تجمع های وسیع تر بررسی شود. صمد با اشاره به این نكته كه در خصوص حضور در آن جلسه لازم است تامل بیشتری به عمل آید تردیدهای خود را با من در میان گذاشت. به نظر می رسید كه انتخاب زمان ارایه ی این پیشنهاد در غیبت بهروز كه به منظور استفاده از یك بورس كوتاه مدت ۳ ماهه در خارج از كشور به سرمی برد تصادفی نبوده است و در صحبت دیگر ی كه با این دوست فارغ التحصیل دانشكده ی حقوق داشتم برای من یقین حاصل شد كه زمان این دعوت با دقت و با لحاظ كردن غیبت بهروز انتخاب شده بود به هر حال وقتی « صمد » تردیدهای خود را در برقراری ارتباط با تجمع های سازمانی مطرح كرد من به نوبه ی خود چنین تصور كردم كه اندیشه های فرهنگی وی دیدگاه سیاسی او را در اختیار دارد و در ارتباط با جوان ترها بیش از آن كه به گرایشهای سیاسی توجه داشته باشد به نقش آموزشی و معلمی خود می اندیشید !

در صورت وجود فضای آزادتر و شرایط مساعدتر، چنانچه فرصت تحلیل و تبیین بیشتر تردیدهای صمد در خصوص شركت در تجمع دانشجویی وجود می داشت این نكته روشن می شد كه او در عین داشتن گرایش های مردمی، نماینده ی تمام عیار و كامل هیچ كدام از گروههای سیاسی موجود محسوب نمی شد و در عین مجاهدت در راه رهایی ملت به ویژه طبقات محروم از هر گونه عضویت سازمانی بری بوده است.

« صمد » نویسنده ی بزرگ و توانایی بود كه از فلسفه ی علمی بهره می گرفت. هرگز فراموش نمی كنم كه با چه ظرافتی می توانست از طریق اشاره به مسایل عینی و واقعیات درك مسایل انتزاعی را آسان سازد و چگونه در استدلال های خود موازین علمی را بر ملاحظات سیاسی مقدم می داشت.

او در انجام این كار از تخیل خویش مدد می گرفت تا مثال های عینی ارایه دهد همان تخیلی ك از نظر بهروز نزدیك ترین دوست او: « قدرت اعجاب انگیز» داشت. باید در نظر داشت وقتی بدون توجه به شخصیت فرهنگی و توانایی علمی « صمد » او را تنها به صورت پرچم جناحی معرفی می كنیم در این صورت احتمال دارد نویسنده ای را كه آن همه به مردم عشق می ورزید در مقابل قشرهایی از همان مردم قرار دهیم و برای برخی كودكان و نوجوانان كه آن همه مورد علاقه ی « صمد » بوده اند او را غیرخودی معرفی كنیم.

به طور كلی باید در نظر داشت كه طرح نظریات و گرایش های نویسندگان و شخصیت های فرهنگی و علمی ظرافت های بیشتری را می طلبد لازم است به این نكته توجه شود كه دكتر « ارانی» قبل از آن كه بنیانگذار حزب كمونیست ایران باشد دانشمندی بوده است كه دانش جدید روانشناسی را در جامعه ی ما بنیان گذاشت و او تنها رفیق كمونیست ها نیست بلكه عالمی است كه همه ی ملت ایران به آن مباهات دارند و با نقش دكتر « امیرحسین آریان پور» در توسعه ی جامعه شناسی در ایران نباید تحت الشعاع گرایش های سیاسی او قرار گیرد. از این رو تبلیغ سیاسی درباره ی این گونه شخصیت های علمی و فرهنگی نباید به نحوی باشد كه در دام كوتاه نظری های خودی و غیرخودی گرفتار آیند.

بهره جویی از تبلیغات علمی و فرهنگی به منظور پیشبرد آرمان های سیاسی همان اندازه مذموم است كه از موفقیت های ورزشی جوانان برای حق جلوه دادن سیاست های غیراصولی سودجویی شود و این گونه عوام فریبی را نباید در انحصار جناح معینی تلقی كرد.

ب- نگاه انكارجویانه‌ی مخالفان

هرگز فراموش نمی كنم كه برخی از دوستان از صمد انتقاد می كردند كه به همراه بهروز زمینه ی سخنرانی آل احمد در دانشگاه تبریز را فراهم آورده و موجب شده است كه او از تریبون سخنان رنجش آوری را مطرح سازد كه شاید با فضای مبارزاتی آن روزها تناسب نداشت. البته باید در نظر داشت كه این همكاری بنا به درخواست دكترغلامحسین ساعدی به عمل آمده است و باز به یاد دارم كه صمد بی آنكه مسئوولیت سخنان آل احمد را بر عهده بگیرد از آزادی بیان او دفاع كرد و بر ضرورت وجود فضای آزاد برای بیان دیدگاههای فردی و شخصی تاكید می ورزید. آن روزها هرگز نمی شد تصور كرد كه در سال های بعد كسانی كه آل احمد را می ستایند و بزرگراه ها را با نام او مزین می سازند تا این حد عرصه را برای بیان نظریات صمد و دوستان او تنگ سازند و چنین تصور كنند كه از طریق انكار صمد به سالم سازی زمینه ی ادبیات كودكان می پردازند. افرادی كه بر این نگاه انكارجویانه اصرار می ورزند از این نكته غافل هستند كه آنان با انكار صمد نمی توانند جامعه را از شخصیت و اندیشه های او بزدایند بلكه به روند تكاملی ادبیات كودكان در ایران لطمه می زنند و با حذف آثار وی از عرصه ی بحث های ادبی به ویژه در ارتباط با ادبیات كودكان زمینه ای فراهم می آورند كه در آن تبلیغات فرهنگی وایدئولوژیك به عنوان قصه ی كودكان و نوحه سرایی به جای شعر كودكان مطرح شود !

به علاوه حذف آثار صمد و انكار فعالیت های فرهنگی و ادبی او واكنش های لجوجانه ای را از سوی دیگر برمی انگیزد كه در مجموع منطق نقد و شناخت آثار وی را به انحراف می كشد. با قراردادن صمد در برابر تحولات اجتماعی این احتمال وجود دارد كه روند این تحولات را زیر پرسش قرار دهیم. و از مشاركت سازنده ی جوانان در تحقق فعالیت های فرهنگی و عملی ممانعت به عمل آوریم در این خصوص یادآوری خاطره ای را مناسب می دانم:

در روزهای بعد از مرگ صمد وقتی بهروز بی خبر از این حادثه از سفر برگشت به استقبالش رفتم. در حالی كه مدت دو شبانه روز در منزل یكی از دوستان و در كنار هم بودیم ترجیح دادم كه این خبر ناگوار را به او ندهم. روز سوم دوستی كه من او را از دور می شناختم با هماهنگی قبلی و برنامه ریزی قبلی اصرار كرد كه باید او را از این موضوع آگاه كرد و ساختار خبر را به نحوی طراحی كرده بود كه تنها مرگ صمد را اعلام نمی كرد بلكه به رودررویی وی با رژیم تاكید بیشتری داشت. تاثیر خبر مرك توام با رویارویی با نظام آن روز در حدی بود كه طی چند دقیقه بهروز تعقل گرا و در حقیقت راستیونالیست را به فكر تندروی و جنگجویی انداخت. او كه احتیاط هایش برای همه ی دوستان شناخته شده بود و همان طور كه در سطور قبلی اشاره كردم برخی از دوستان ترجیح می داند دعوت از صمد برای شركت در جلسات دانشجویی را در غیاب او به عمل آورند چند دقیقه بعد از رفتن مرد خبرگو، در حالی كه هنوز اشك چشمان خود را بر رخسار داشت و با نگاهی كه گویا به نتیجه رسیده بود رو به من كرد و گفت: « در صورتی كه به فكر انجام كار اساسی نباشیم بهتر است همه چیز را كنار بگذاریم »!

شاید این نمونه از تاثیر نگاه سیاسی به صمد برای تامل طراحان سیاست های فرهنگی و آموزشی كشور كافی باشد كه در آن بیاندیشند !

پس از طرح « تز» و « آنتی تزی» كه به آن اشاره شد مناسب آن است كه با « سنتز» واقعیت فرهنگی چهره ی « صمد » آشنا شویم.

ج- واقعیت فرهنگی

همان طور كه اشاره شد صمد نویسنده ی ماندگاری است كه نمی توان نقش او را به ویژه در توسعه و تحولات ادبیات كودكان در كشور ما نادیده گرفت. او در حقیقت بنیانگذار كاربرد رئالیسم اجتماعی در این زمینه محسوب می شود.

علاوه بر این او توانسته است با استفاده از تخیل خلاق واقع بینی و واقع گویی را با رمانتسیم افسانه ها درهم آمیزد و مسایل عینی و واقعیت ها را در شكل افسانه های بسیار زیبا و ظریف مطرح سازد. او نه تنها توانسته است درك پیچیدگی های اجتماعی را تسهیل كند بلكه همچنین در كاربرد بیان و طراحی صحنه ها به این نكته تاكید داشته است كه از تاثیر نامطلوب تربیتی كه امكان دارد از طریق آشنایی با مسایل خشونت آمیز به وجود آید پرهیز نماید و ممانعت به عمل آورد. شناخت ویژگی های تخیل صمد از نظر ادبی و آموزشی اهمیت خاصی دارد به ویژه برای برنامه ریزان آموزشهای غیرمستقیم می تواند مفید باشد. تحلیل صحنه های مختلف آثار وی حكایت از نوع خاصی از مطالعه ی مستقیم با تاكید بر مشاهده ی طراحی شده دارد كه می تواند در آموزش های روش تحقیق مقدماتی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین تحلیل صحنه های متنوع آثاری از قبیل « ماهی سیاه كوچولو»، « ۲۴ ساعت در خواب و بیداری» « یك هلو، هزار هلو» و… مشخص می سازد كه او هرگز مطالعه گران خردسال و نوجوانان را در صحنه های بن بست وارد نمی كند بلكه پیوسته دریچه ای از تخیل تفكر زا درون صحنه ها، داستان های او را به دنیای رهایی مربوط می سازد.

ساده نویسی با تاكید بر كاربرد زبان مردمی از ویژگی های دیگری است كه باید در مطالعه ی آثار صمد به آن توجه داشت او توانسته است تفكرهای بسیار عمیقی را در قالب عبارات ساده و نزدیك به زبان مردم بیان و از آن ها مقوله هایی برای اندیشیدن مخاطبان خود بسازد. در این مقوله های به ظا هر ساده محتوای اندیشه به گونه ای ظریف با مسایل عینی گره می خورد. از طریق تامل در این مقوله سازی بهتر می توان نظریه « چامسكی» در زبان شناسی را درك كرد كه در ارتباط با محتوا و قالب بیان مطرح شده است.

آشنایی«صمد» با مسایل جامعه و دردهای مردم محروم و استفاده از مطالعات مستقیم مبتنی بر مشاهده كه نمونه ی بارز آن را در گردآوری قصه های آذربایجان از طریق نشستن بر دور كرسی خانه های روستایی شاهد بودم از عوامل موثری بوده اند كه اورا در مقوله سازی مورد اشاره یاری می دادند. كاربرد این مقوله ها موجب می شد كه بیان ساده و مردمی او تفكر انگیز باشد.

جا دارد این قبیل ویژگی ها و نكات فنی و علمی از سوی اساتید و معلمان مجرب در همایش های علمی و آموزشی و د ركلاس های درس مطرح شود. روشن است كه در صورت عدم آشنایی با این نكات فنی، احتمال دارد كه حتی مطالعات دانشگاهی را به میتینگ سیاسی تبدیل كنیم.

با نادیده گرفتن ضرورت مطالعه ی این نكات و غنای اندیشه ی صمد او به فراموشی سپرده نمی شود، بلكه فعالیت های آموزشی و فرهنگی جامعه لطمه می بیند و این ادبیات كشور است كه دچار خسران می شود. با در نظر گرفتن این نكات می توان «صمد بهرنگی» را به عنوان ذخیره ی فرهنگی، آموزشی و ادبی كشور تلقی كرد صرف ذخایر فرهنگی به منظور انجام تبلیغات گروهی چیزی جز ابتذال سیاسی نیست.

در پایان این نتیجه گیری به طور طبیعی پرسش هایی را در برابر خود داریم: منشا برداشت های ناروا چیست؟ نگاه های انحرافی و انكار جویانه از كجا سرچشمه می گیرد؟

به منظور پاسخگویی به این پرسش ها، تنها به عوامل عمده و اشاره های كلی اكتفا می شود، با این امید كه مخاطبان آگاه از طریق تامل در این نكات، جزئیات تفصیلی را كه به عنوان باز دارنده های توسعه ی سیاسی در جامعه ی ما مطرح هستند، به طور كامل شناسایی كنند.

د. عوامل موثر در پدیداری برداشت های ناروا:

این عوامل را می توان در سه بخش به شرح زیر مطرح كرد:

۱ / وجود حاكمیت سیاسی متمركز:

شاید بتوان از وجود این تاثیر گذار به عنوان عمده ترین عامل در شكل گیری بر داشت های نا روا در باره ی چهره های علمی و فرهنگی یاد كرد. باید در نظر داشت كه چنین وضعیتی از شرایط اقتصادی و اجتماعی ناشی نشده است و به همین جهت و ضیت طبیعی تلقی نمی شود. در تاكید بر آرمان های فرهنگی، اقدام های ارادی گروهی جایگزین شكل گیری طبیعی شده است كه می توانست گرایش ها را با فعالیت های تولیدی و تحولات اجتماعی و علمی همسو گرداند. از همین رو، با عمده كردن گرایش ها ی سیاسی و گاهی او قات نگرش های فرهنگی،به قابلیت های تولیدی و تفكر برخی از چهر ه ها كه جز ذخایر ملی محسوب می شوند، توجه كافی نمی شود. در راستای همین تاكید بر گرایش ها ی ارادی به جای وضعیت طبیعی و نگاه همه جانبه است كه ملاحظه می كنیم برخی از رسانه ها ی جمعی به تهیه و ارایه ی بر نامه های چهره سازی و چهره پردازی های غیر واقع بینانه می پردازند و یا از طریق سكوت و یا بی اعتنایی های تلویحی واقعیت توانایی ها را نادیده می انگارند. این قبیل موضعگیری ها در مواجهه با شناخت عمومی جامعه،اعتبار معرفی را بیشتر از واقعیت توانایی مورد پرسش قرار می دهند. علاوه بر آن در ارزیابی های عمومی، شاخص های سیاسی و فرهنگی را در برابر توانمند ی های تفكری قرار می دهند.

2 /سطح نازل فرهنگ عمومی

سطح پایین فرهنگ جامعه موجب شده است كه داوری كلی جایگزین قضاوت های تخصصی باشد. در این نوع جوامع به سبب ناشناخته ماندن اهمیت تخصص ها، ارزیابی افراد به طور عموم بر اساس زندگی اجتماعی و فردی مورد توجه قرار می گیرد. تا جایی كه انسان خوب بودن و رفتار خوب با دیگران داشتن كافی است كه هر فرد در مهارت حرفه ای خود نیز به شهرت زیاد ی نایل شود.

باید در نظر داشت كه در این قبیل جوامع، داوری ها بیشتر جنبه ی عاطفی دارند و می توانند تحت تاثیر سیاست گذاری ها سمت و سوی دیگری یابند. در چنین شرایطی طبیعی است كه قابلیت های تخصصی«صمد» و توانایی های او در آفرینش آثار ادبی به ویژه در زمینه ی كودكان و فنون نویسندگی او كمتر مورد توجه قرار گیرد و مردم تنها در زمینه ی ارتباطات اجتماعی و سلیقه ها و منش های فردی او سخن بگویند. فراموش نكنیم كه در چنین جامعه ای مطالعات علمی و تخصصی با مشكلات زیادی مواجه می شود و حتی این احتمال وجود دارد كه در مراكز علمی و تخصصی كلی نگری جای موشكافی های تخصصی را بگیردو تجربه های خام وغیر آزمایشگاهی در برابر یافته های علمی علم شود و تنها بر اساس تجربه ای كه دارد مرحله ی بررسی های علمی نشده است، بتوان از افراد عامی چهره های چند بعدی ساخت كه نتیجه ای جز ستیز با علم و پیشرفت های بشر در جهان نخواهد داشت.

۳/ ضعف تشكل های سیاسی:

همان طوری كه اشاره شد در برگشت بهروز از سفر خارج و روزی كه قرار بود یكی از دوستان بهروز كه من نیز از دور اورا می شناختم خبر حادثه را به او بدهد، نویسنده ی این سطور درآنجا حضور داشت و این خبر ناگوار در همان جمع سه نفری به بهروز داده شد، به یاد دارم مرد خبر گو ساختار و تحلیل های خبر را به نحوی طراحی كرده بود كه جنبه ی سیاسی بودن این رویداد را تثبیت كند و این تلاش به طور كامل مشهود بود. وقتی به منظور بر طرف كردن تردیدهای خود از او توضیحات بیشتری خواستم پاسخ او این چنین بود:« اگر هم چنین نباشد، پیوسته احتمال آن وجود داشته است».

ادای این عبارت كه به طور دقیق آن را به یاد دارم نشان می داد كه هدف خبر به چگونگی رویداد می چربید.و می توانست حداقل از جانب آن فرد به عنوان ترفندی به منظور تبلیغ سیاسی مطرح شود. تشكل هایی كه بعد از این حادثه شكل گرفتند، از تاكید بر جنبه ی سیاسی حادثه به منظور ترغیب هواداران «صمد» به تندروی بهره گرفتند و این همان تلاشی بود كه در مورد شخص بهروز از آن جواب مثبت گرفته بودند. همان طوری كه اشاره شد هیچ كس منكر گرایش های سیاسی «صمد» نمی باشد ولی او در جایگاه نویسنده ای توانا، چهره ی دیگری است كه تعلق به همه ی ملت ایران و علیرغم گرایش های سیاسی دارد. بررسی آثار او باید به عنوان یك وظیفه ی ادبی و آموزشی در كلیه ی مراكزصلاحیت دار رسمی مطرح شود و هر گونه بحث درباره ی گرایش های سیاسی وی باید با در نظر گرفتن همین تمامیت و جایگاه به عمل آید. بدون شك تشكل های سیاسی در شرایطی می توانند از این امكان ظریف بر خوردارباشند كه از تحلیل های اصولی و علمی به جای چهره پردازی بهره بگیرند و شناخت اصولی راه را جایگزین تاكیدهایی بكنند كه در خصوص چهره های نشانه ی آن راه دارند. تردید نیست كه این توانایی تنها در شرایطی به وجود می آید كه تشكل سیاسی تولید اندیشه و طراحی تئوری های نوین علمی و متناسب را جایگزین واردات اندیشه بكند و در بحث ها و استدلال ها به جای استناد به نقل قول ها ی ترجمه ای به نتایج پژوهش ها و مطالعات درون جامعه متكی باشند. توجه ته این نكته ضرورت دارد كه بسیج توده ها به منظور مشاركت آنان در ارایه ی راه حل ها با راهنمایی های ولی گونه متفاوت است وتنها در صورتی می توانیم از تئوری های علمی تغذیه كنیم كه در چهار چوب آنها محصور نمانیم و دگماتیسم را جایگزین نگرش پویا نسازیم. از طریق توجه به این گونه روش ها ی اصولی می توان نهال مبارزه ی اصیل را به جای سماجت های خسارت بار ادواری نشاند.

باید در نظر داشت وقتی بدون توجه به شخصیت فرهنگی و توانایی علمی « صمد » او را تنها به صورت پرچم جناحی معرفی می كنیم در این صورت احتمال دارد نویسنده ای را كه آن همه به مردم عشق می ورزید در مقابل قشرهایی از همان مردم قرار دهیم و برای برخی كودكان و نوجوانان كه آن همه مورد علاقه ی « صمد » بوده اند او را غیرخودی معرفی كنیم.

هیچ كس منكر گرایش های سیاسی «صمد» نمی باشد ولی او در جایگاه نویسنده ای توانا، چهره ی دیگری است كه تعلق به همه ی ملت ایران و علیرغم گرایش های سیاسی دارد. بررسی آثار او باید به عنوان یك وظیفه ی ادبی و آموزشی در كلیه ی مراكز صلاحیت دار رسمی مطرح شود و هرگونه بحث درباره ی گرایش های سیاسی وی باید در نظرگرفتن همین تمامیت و جایگاه به عمل آید.

قایناق : www.ishiq.net




بؤلوم لر: صمد بهرنگی، 
[ سه شنبه 17 دی 1392 ] [ 08:27 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 0
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

بلاقا گؤره


چیراق یاندیر،اوجاق قور
كور یوخودان بیرجه دور
قوی امه یین داغیتسین
یوردوموزا قیزیل نور .
حبیب ساهر
سایغاج سایت
بازديدهاي بو گون : نفر
بازديدهاي ديروز : نفر
كل بازديدها : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
ایندی بلاق دا : نفر
باخیش لار : عدد
كل مطالب : عدد
یئنیله مه چاغی :

YAŞASIN AZƏRBAYCAN YAŞASIN AZƏRBAYCAN

حامیان محیط زیست آذربایجان

Qanlı tarix
Dağlıq Qarabağ (1988-1993)
Xankəndi (18.09.1988)
Əskəran (19.10.1991)
Hadrut (19.11.1991)
Xocalı (26.02.1992)
Şuşa (08.05.1992)
Laçın (17.05.1992)
Xocavənd (02.10.1992)
Kəlbəcər (3-4.04.1993)
Ağdərə (07.07.1993)
Ağdam (23.07.1993)
Cəbrayıl (23.08.1993)
Füzuli (23.08.1993)
Qubadlı (31.08.1993)
Zəngilan (30.10.1993)
*** Azərbaycan ***

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی