من توركم ، آذری یوخ Vətən Anadır ANA çağırır bizi
| ||
|
مجله گرامی شهروند امروز سخن را آغاز نكرده بگویم
كه این روزها نمیدانم موضوع چیست، هیاهوی طرفداران ساواك شاهنشاهی بلند شده است.
نمونه اش، حلوا، حلوا كردن كتاب فراهتی است كه دست گرفته و دور میگردانند كه
حتماً مطبوعات دلسوز ایران این را خیلی خوب متوجه شده اند. چندی پیش از طرف افراد
جنجال برپاكن در خارج از من هم دعوت شد كه در این مورد حرفی بزنم مصاحبه ای بكنم.
من قبول نكردم. آخر چیزی كه در داخل كشور می شود گفت چرا تن به خارج دهم. تازه من
كه تمام حرف هایم را در كتاب “برادرم صمد بهرنگی و روایت زندگی و مرگ او” زده ام.
مجبور نیستم كه به هر حرفی بی خودی از طرف هركسی كه زده می شود جواب دهم. بؤلوم لر: صمد بهرنگی، عزیرم قارا باغلار اود یانار قارا باغلار قالدی نامردلر الینده سئودیگیم قاراباغلار. بؤلوم لر: اۆز یازیلاریم ، « ما باید خود را با مشعل عقل بیفروزیم تا كسانی كه در ظلمت جهل
اند ما را ببینند. ما باید به همه
چیز از روی درستی وراستی جواب دهیم. باید به تمام حقیقت وبه تمام دروغ پی برد.» ماكسیم گورگی كیوان باژن- آن چه كه نام
صمد را به عنوان عنصری عینی درجامعه جاودانه كرد، نقشی بود كه در«تربیت» و «دانش»
انسان، ایفا كرد. نقشی كه تاثیرآن، تفكری را می انجامد كه به قول امیرپرویزپویان
حاصلش «چه گونه بودن» و نه «بودن» است، كه «چه گونه بودن را دانستن از آگاهی به
چرا بودن برمی خیزد و آنان كه آگاهی خویش را باور دارند می دانند كه چه گونه باید
بود… باورداران راستین تكامل بی گمان دانندگان راستین چرا بودن اند از آن پس چه
گونه بودن پاسخی نخواهد داشت جز درروند این تكامل، نقشی خلاق و بی شائبه داشتن.» صمد اما، با چنین نقشی و
باوری، كارش را آغازید. او ازهمان نخست با مجموعه نوشته هایش درمجله «معلم امروز»
درتبریز و مجله «سپاهان» و هفته نامه «بامشاد» درتهران (كه بعدها زیرعنوان «كند
وكاو درمسائل تربیتی ایران» به صورت كتابی مستقل چاپ شد) راهش را پیدا كرد و
هم ازنظرعینی و هم ازنظرذهنی به این آگاهی دست یافت كه برای پرداختن به كاری
اساسی، باید ریشه ها را جست كه ریشه، نبود فرهنگی سالم درجامعه است و باید به چالش
گرفته شود، نه صرفا برای انتقاد، بل تمهیدی برای این مسئله كه دریك جامعه جهان
چندمی برای تحمیق مردم، تمام ابزار و آلات اقتصادی، سیاسی وفرهنگی به كارگرفته می
شود تا در راستای آن، جامعه، همچنان عقب مانده، درقهقرا و دربسیاری موارد فسیل
مانده و انسان این جامعه، نقش خود را به عنوان نیروهای عینی و عناصری پویا – كه می
تواند و باید با دیدی همه جانبه و هستی شناسانه به تحلیل پیرامون بپردازد – نادیده
انگارد. چرا كه در جامعه ای طبقاتی، آگاهی و دانش طبقه پایین ودرك توانایی های
تاریخی و شناخت حقوق مردم، می تواند سلاح برنده و جادویی ای باشد درجهت درهم
پاشیده شدن طبقه ی بالا. بؤلوم لر: صمد بهرنگی، هرشئی اؤله جك، بیته جك هر شئی یادلاردان گئده جك خان لار،دنیزلرده اؤلر باخ،دنیزین سون گؤندو،اورموگولینی دئیرم خان لار اؤلوب اؤلمه ده دی باخ گؤر كیمه قالیب دونیا. اونودولوب یادان گئدر گؤزوموزجه سئودیكلریمیز دونیا اؤلوم ایتیم یئری دونیا گئدیم ، گلیم یئری دونیا دولوب بوشالاندی دونیا باشی چوخ یالاندی. دونیادا اوچ شئی اؤلمز،اؤلونمز یادان گئدیب انودولماز، ایتیریلمز دونیا بویجا یاشی واردی یادی واردی دادی واردی بواوچ شئین جانی واردی منیم سنون هامیمیزین جانیمیزدا اؤنملیدیر آنا وطن آنادیلی. بؤلوم لر: اۆز یازیلاریم ، |
Dağlıq Qarabağ (1988-1993) Xankəndi (18.09.1988) Əskəran (19.10.1991) Hadrut (19.11.1991) Xocalı (26.02.1992) Şuşa (08.05.1992) Laçın (17.05.1992) Xocavənd (02.10.1992) Kəlbəcər (3-4.04.1993) Ağdərə (07.07.1993) Ağdam (23.07.1993) Cəbrayıl (23.08.1993) Füzuli (23.08.1993) Qubadlı (31.08.1993) Zəngilan (30.10.1993) *** Azərbaycan *** |
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |