قالب وبلاگ


من توركم ، آذری یوخ
Vətən Anadır ANA çağırır bizi 
نظر سنجی
تورك ديلينده مدرسه لازيمدير؟




جانانا به زمین خاوران خاری نیست كش با من و روزگار من كاری نیست

و زمین خاوران به روزگار ما تورفان و سین كیانك است و كارز و كاشغر در وی پكنیك (پكن) را شنیده‌ای در چین كه حتی به روزگار تاراج (زمان مغول) و فرمانروایی قوبیلای قاآن خان بالیغ یعنی شهر خان نامیده می‌شد و آن دروازه شرقی چین و مبداء جادة ابریشم در مشرق است تورفان این سوی آنست عرصة یادگاری‌های مانی و مانویان و این سوی تر تركستان و فرغانه است كه نیمی از سرشت ما تركستانی و نیم دیگر فرغانیست. یك گام بیشتر در این جانب دالان جاده ادویه است كه از دره كشمیر و ایران كوچك گذشته به سغد و سپس به خوارزم می‌پیوندد با چندین ویهارا در مسیر (بخارا) و نشانه‌های بسیار از مدارس بودایی و روایت دیگری از بودا در سوگیانه (داستان بودا سغدی ترجمة خانم بدرالزمان قریب) و سرگذشت مرو و حقیقت افسانة ‌خنگ بت و سرخ بت در افغانستان و تاریخ برامكه و سَدنه معابد بودایی و در جانب شمال خراسان خوارزم سرد دروازة زمین و زمان یخبندان تا ایرانویچ و ایران وئجه و گسترانیدن دشتها بوسیلة جم و فریدون و جیحون و ورجم كرت در جنب آن و ماورالنهر میان سیحون و جیحون سیردریا و آمودریا تا اترار تاریخی و فاریاب فارابی دانسته شود و عرفان خراسانیان با فهم قصة‌ ابراهیم ادهم و امثال وی دانسته‌تر شود آنگاه با تكیه به شواهد منظوم و منثور فتوحات عرب و تجاوزگری‌های غیر اسلامی قُتیبه بن مسلم باهلی و آل مُهَلَّّب روشن گردد و معلوم شود كه چرا بلاساقون در جوار دریاچه‌ اسی كول و جنوب تیانشان دورترین شهر شمالی خراسانیان در ادوار بعدی و عصر مولانا است.

 گیرم به بلاساقون تركی دو كمان دارد گر زان دو یكی گم شد ما را چه زیان دارد و به همین قیاس شمالغرب را كه آذربایجان شمالی است و از ارس و روخانه كورا تا باكو و تفلیس و باب‌الابواب گسترانیده است و در عهد نظامی و خاقانی و مجیر بیلقانی خراسان كوچك است با گنجه و شروان و ارّان كه گویش فشرده‌تری از ایران است و مسقط‌الراس اسپیدمان یعنی خاندان زرتشت وخشور ایرانیان است همانكه مادرش دغدو از مردمان ارومیه باستانی است همان دریاچه‌ای كه با دریاچه وان در كران و میان اصیلترین مردمان ایران را كه در تاریخ تبار مادی دارند شامل و واجد است.

 اینك اگر از ارومیه و وان به مغرب متوجه باشیم گذار ما به رود هالیس است كه كوروش بزرگ از آن گذشته و كشور لیدی ( لودیه) را فتح كرد.

و اگر در خلاف جهت حركت كوروش كه در كولاك برف و بوران زاگرس را به جهت شمال درنوردید به جنوب متوجه شویم در جنوب غرب به دجله دیگله (تیگر) كه به پارسی اروند است خواهیم رسید و در آن سوی اروند از مدائن و تیسفون عبور كرده به بین‌النهرین باستانی و عراق فعلی پای خواهیم نهاد آنگاه شگفت زده خواهیم شد كه بالای ارس ارّان است و در شرق اروند عراق است . همانكه در پارسی اراك گویند و اراك نیز گویش دیگری از ایران است ایران در شمال غربی و ایران در جنوب شرقی دریا فارس پائین تر از آن و ارومیه و وان كه سرزمین گسترده مادهاست. پارس‌ها در شمال دریای پارس تا سرزمین ماد كه از بالا از عراق تا ارس و بالاتر از آن تا رود كورش و باب‌الابواب گسترانیده است و زبان و فرهنگ این جمله ایرانی بوده است و امروز فرهنگ غالب ایشانست اگر آذربایجان شمالی را به خراسان كوچك تسمیه می كنیم از آنجاست كه فرهنگ بَرثوها پارتها در مشرق و مادها در شمالغرب همه ایرانی است و اینها حتی هنوز به نام و نشان ایرانند.

 و اندوه بزرگ این است كه آذری‌ها كه هرگز تبار تركی نداشته‌اند به جهت غلبه زبان ایل‌های مهمان مدعی صحراگردی و توحش بعد از مدنیت‌اند. ناگهان جمله افتخارات و ارجمندی فرهنگ و تبار خویش را به هیچ می گیرند. خاقانی را كه در خراسان انوری و رشید و مسعود سعد و فرخی رسیل اویند ترك تبار قلمداد می‌كنند و ترك زبان می‌انگارند و این قولی ناصواب و غیر علمی است كه با مدعای خود شاعر نیز همخوانی ندارد چنانكه نظامی را كه در خراسان به فردوسی می‌ماند نهایت فردوسی در رزم و نظامی در بزم یگانه است ، ترك می‌پندارند و شاید نامسلمان. پس خط اسلامی كتبة گوراو را به خط وارداتی كریل تبدیل می‌كنند. همان خط كه خاقانی آن را به حركت خرچنگ مانند می‌كند.

جهان كژ روتر است از خط ترسا  مرا دارد مسلسل راهب آسا

 و نظامی در جایی راجع به نام نشان خود می‌گوید :

 یا رب تو مرا كه ویس نامم  در عشق محمدی تمامم

بهر حال نام و نشان نظامی به گفت او و تذكره نویسان آگاه

 ویس یا الیاس بن یوسف بن زكی مؤید است ، با كنیه ابو محمد و او پارسی زبان پارسی گوی است و در گنجه غریب است .

 نظامی ز گنجینه بگشای بند  گرفتاری گنجه تا چند چند

 چو دُر گرچه در بحر گنجه گمم  ولی از قهستان شهر قمم

به تفرش دهی هست تا نام او  نظامی از آنجا شده نامجو

دُر در صدف است و صدف در دریاهای بزرگ است

وَك در بركه و غدیر این پایه مایه چگونه شناسد؟!

چنین است كه شعر او را به تركی ترجمه می‌‌خواهند و خط اسلامی را تبدیل می‌كنند و اینگونه افتخاری را كه به سالها به آن بالیده‌اند از فرزندانشان دریغ می‌كنند و با خود می‌ستیزند كه اگر خاقانی و نظامی و مهستی و پسر خطیب گنجه و ابوالعلا و مجیر الدین بیلقانی و فضولی و فضل الله و دیگران را از آذربایجان شمالی بگیرند موسیقی ردیف و شعر كلاسیك مشرقی اسلامی و خط و نقاشی اسلامی و معماری و دیگر ارجمندی‌ها را از وی گرفته آنگاه به گفته این ناخوانده دفترها حتی دده قور قود و سایر افسانه ‌های ایلی نیز از ایشان سلب می‌شود و این همه دشمنی با خود نشانة جهل مركّب است.

 اما این مقامه را كه شرحه شرحه است زیرا شرحه شرحه است صدا در باد از جهت تذكر و یادآوری نگاشته‌ام اگرچه زمرة‌ حضور مخاطبند و لیكن آنها ازین مختصر برخوردارند كه از تاریخ و فرهنگ مایه‌ای دارند تا جهش مالابد و ناگزیر را عذر نهاده طرح متذكرانه مسائل را در بوم شرح مفصل دریابند مخصوصاً وزارت امور خارجه كه برنامه‌های شكوهمند حفظ و احیاء و اشاعه آثار فرهنگی را پیش روی خود نهاده‌اند این پراكنده گویی را در پیوستگی حقیقی خود حكمت و جوهره كار ارجمند خویش قرار دهند.

 بر گرانمایگان نژاده در وزارت امور خارجه و كتابخانه ملی آشكار است كه فرهنگ مشرق زمین مادر همة فرهنگهاست و مادر فرهنگهای شرقی فرهنگ ایرانی است احاطه بر فرهنگ ایران حتی در سطح طرح و نه شرح كاری كارستان است تا دانسته شود چه مایه آثار كه عتیق تلقی شده و در مجموعه‌های خصوصی و عمومی جهان از كتابخانه‌ها و موزه‌ها موجودند و چه بسیار آثار و هنجار كه در كردار و گفتار مردمان گیتی اصالتاً متعلق به این سرزمین است و پیغمبران سیاسی خصوصاً مشاوران فرهنگی ایشان بایستی نسبت به این موارد و موضوعات حساس باشند  و البته در این زمینه فهرستی از رفرنس‌ها را می‌توان توصیه كرد و نیز می‌توان اثری تألیف كرد تا كار آسانتر صورت پذیرد.

چند سال پیش یكی از ادبای آنسوی ارس در طرح و شرح خاقانی و آثار وی مدعی شد كه این شاعر سرآمد زبان و فرهنگ اسلامی و فارسی ترك تبار بوده است بلكه تركی می‌اندیشیده و به فارسی شعر می‌گفته است این اثر بی جواب ماند و امروز با نفی نظامی و تحریف و تصرف در سخن او و خط فارسی و سكوت دانشگاهها و سایر مؤسسات فرهنگی داخلی چون اداره فرهنگ و ارشاد و فرهنگستانها و بعض مؤسسات فرهنگی جهانی چون یونسكو همراه شده و اقدام عاجل از ناحیة  مؤسسات ذی ربط را می‌طلبد./ی2




بؤلوم لر: توهین به خلق آذربایجان، 
[ شنبه 20 مهر 1392 ] [ 07:32 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 3
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

بلاقا گؤره


چیراق یاندیر،اوجاق قور
كور یوخودان بیرجه دور
قوی امه یین داغیتسین
یوردوموزا قیزیل نور .
حبیب ساهر
سایغاج سایت
بازديدهاي بو گون : نفر
بازديدهاي ديروز : نفر
كل بازديدها : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
ایندی بلاق دا : نفر
باخیش لار : عدد
كل مطالب : عدد
یئنیله مه چاغی :

YAŞASIN AZƏRBAYCAN YAŞASIN AZƏRBAYCAN

حامیان محیط زیست آذربایجان

Qanlı tarix
Dağlıq Qarabağ (1988-1993)
Xankəndi (18.09.1988)
Əskəran (19.10.1991)
Hadrut (19.11.1991)
Xocalı (26.02.1992)
Şuşa (08.05.1992)
Laçın (17.05.1992)
Xocavənd (02.10.1992)
Kəlbəcər (3-4.04.1993)
Ağdərə (07.07.1993)
Ağdam (23.07.1993)
Cəbrayıl (23.08.1993)
Füzuli (23.08.1993)
Qubadlı (31.08.1993)
Zəngilan (30.10.1993)
*** Azərbaycan ***

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی