قالب وبلاگ


من توركم ، آذری یوخ
Vətən Anadır ANA çağırır bizi 
نظر سنجی
تورك ديلينده مدرسه لازيمدير؟




احمد كسروی تاریخ نویس خودباخته ی آذربایجانی ( 1269-1324 ه.ش ) اگر چه در زمینه ی تاریخ معاصر آذربایجان و تاریخ انقلاب مشروطه آثار معتبری دارد ، اما در زمینه ی زبان شناسی تئوری نادرستی را ارائه كرد كه تبدیل به دست آویز شونیسم فارس پهلوی ملعون جهت نابودسازی فرهنگی ترك ها شد.

وی براساس این تئوری با استناد به وجود دو روستای غیر ترك زبان در آذربایجان و چند بیت شعر به زبان ها یا لهجه های گوناگون و متفاوتی ( هرزنی ، گیلكی و رازی ) كه خود همه ی آن ها را آذری نامید ، مدعی شد زبان باستان آذربایجان یا آذری لهجه ای از پهلوی است كه در دوران صفویان تركی شده است.

روشنفكرنمایان چون عبدالعلی كارنگ و تقی ارانی و... نیز دنباله روی این تئوری و سیاست شده و هر یك با ارائه ی تئوری های مضحك قصد داشته اند ریشه بر تیشه ی تركان ایران زده و ارتباط آنها را با تركان دنیا و اجداد ترك خود قطع كنند. گاه آنها را آذری نامیدند كه زبان تركی بر آنها تحمیل شده و گاه تا ادعاهای خنده داری چون تركی لهجه ای از فارسی است نیز پیش رفته اند !

دلالیل مردود بودن این تئوری ها :

اما در رد این تئوری ها به موارد زیر باید اشاره كرد :

زبان آذری چگونه زبانی بوده است كه جز چند دو بیتی و غزل و چند واژه از آن چیزی باقی نمانده است ؟! و اگر قرار باشد اصالت و قدمت زبانی در خطه ی آذربایجان مورد قبول واقع شود آنهم زبان تركی است كه از آن نه چند واژه و چند بیتی بلكه دهها دیوان و هزاران بیتی و فولكلور و چندین میلیون ترك زبان (!) باقی مانده است تنها دده قورقود خود به تنهایی برای اثبات قدمت زبان تركی در آذربایجان كافی است.

آیا چند بیتی آذری از زبان چند شاعر ساكن آذربایجان می تواند دلیل بر آذری بودن تمام مردم هم عصر آن شاعر در آذربایجان باشد ؟

آذری چگونه زبانی بوده است كه چندین منبع محدود باقی مانده هم به ادعای خود شوونیست ها در معرض تحریف قرار گرفته است ؟

آذری چگونه زبانی است كه حتی خود تئوریسین های آن مدعی اند كه تفكیك آن از لری و گیلكی آسان نیست ؟

آذری چگونه زبانی بوده است كه حتی دو نوشته ی همشكل كه لغات اصلی آن یكی باشد از آن پیدا نشده است ؟

این زبان باستانی چگونه زبانی است كه چندین نام دارد : هرزنی ، تاتی و آذری ؟

آذری چگونه زبانی بوده است كه به سادگی جای خود را به زبان تركی داده است. چگونه تركان موفق شده بودند تا اعماق روستاها را ترك كنند ؟! در حالی كه شوونیسم فارس از زمان پهلوی ملعون در عصر مخابرات و ماهواره و مطبوعات با صدها وسیله و ظلم و جور هنوز نتوانسته است یك روستای آذربایجان را فارس كرده و زبان تركی را در آذربایجان محو كند ؟

چرا زبان مردم جمهوری آذربایجان در اثر دویست سال حكومت روس ها تغییر نكرده است ؟!

چرا زبان مردم اصفهان كه بیشتر از  تبریز  پایتخت تركان بوده است ، تغییر نكرده است ؟

چرا مغول ها به جای زبان مغولی ، تركی را در ایران تحمیل كردند ؟! اگر قرار بود مهاجمین زبان خود را به ایران تحمیل می كردند ، چگونه است كه حتی یك روستای مغول زبان در ایران یافت نمی شود ؟!

اگر وجود چند منطقه ی محدود در آذربایجان به زبان های تاتی و یا هرزنی دلیل بر آذری بودن آذربایجان بوده پس وجود تركان قشقایی در استان فارس كه تعدادشان به مراتب بیشتر از تاتی ها و هرزنی های آذربایجان است نیز دلیل بر ترك بودن استان فارس در گذشته می باشد !!

اینكه زبان رایج امروز آذربایجان لهجه و گویش زبان فارسی باشد جوكی بیش نیست كه می تواند زاییده ی افكار آدم های بی سوادی كه هنوز فرق گویش و لهجه و زبان را نمی دانند شاید هم می دانند ! و نمی دانند كه زبان تركی و فارسی از لحاظ ساختاری ، گرامری و لغوی دو زبان كاملا متفاوتند كه در یك ظرف نمی گنجند !

چرا تا كنون از پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ خود نشنیده ایم كه بگویند من آذری هستم یا آذری صحبت می كنم ؟! آنها همیشه گفته اند و می گویند : « من توركم » یا « توركو دانیش » به جز معدودی خود باخته فرهنگی كه در اثر تبلیغات شوونیسم فارس از هویت خود بی خبر و شرمنده شده اند ، كسی كه از این اصطلاح ساختگی ( آذری ) استفاده نمی كند. این مردمند كه نام خود را بهتر می دانند و احتیاجی به نام گذاری چند روشنفكرنما را ندارند !

نتیجه :

با اینكه زبانی به نام زبان آذری وجود ندارد ولی به هر حال حتی اگر كسروی و هم فكرانش هم راست بگویند و از زمان صفویان ترك شده باشیم ، زبان ما و مادران و اجدادمان تا جایی كه می شناسیم تركی بوده و تحمیلی زبان مادریمان توهینی است غیر قابل قبول .

چه از زمان صفوی ترك شده باشیم و چه از زمان سومری ها ، خواه از تبار ترك باشیم و خواه از تبار آریا (!) ، سخن گفتن و نوشتن و آموزش و پرورش به زبان مادری حق ما است و كسی نمی تواند این حق اولیه را با استناد به تئوری های دروغین از ما بگیرد.

یكی از معضلات اجتماعی جامعه روشنفكران و جوان آزربایجانی امروز بحران هویت است . به جز پیشگامان حركت ملی آزربایجان هنوز هم جوان عادی و دانشگاهی آزربایجان از تورك نامیدن خود ابا دارند! چرا كه در طول دوران حكومت پهلوی كه آثار شوم آن هنوز هم بر جامعه سنگینی میكند ناجوانمردانه ترین ضربه ها بر شخصیت توركان ایران وارد آمد ! در طول حاكمیت 53 ساله رضا خان و فرزند وی ، تركان ایران از توهین ها و بی احترامیهای آشكار و مستقیم تا تحقیر ها در رادیو و تلویزیون و كتابهای درسی مدارس و دانشگاهها و دامان نبودند . در دوران حاكمیت پهلوی ، صحنه جامعه را آنچنان بر توركان و حتی كلمه تورك تنگ كردند كه آن عده از جوانان آزربایجانی كه زندگی را نه در مبارزه برای رهایی از ظلم و ستم مضاعف پهلوی بر علیه توركان ،بلكه در به دست آوردن نان و آبی  بی دردسر می دیدند و تنها راه رهایی از كابوس دردناك «تورك» را در جایگزین شدن این كلمه با واژه­ای دیگر جستجو می كردند ! در حقیقت تمام صحنه ها برای اجرای نمایش تغییر هویت برای افرادی كه تاب تحمل تحقیر ها و توهین ها را نداشتند و توان مقابله و مبارزه با آن را در خود نمی دیدند و مستحیل شدن در زبان و فرهنگ حاكم و غالب را آسانترین راه فرار از اهانت ها و بی احترا میها می دانستند ، حاضر و مهیا بود !

آذری، آن هم از نوع غیر توركی واژه ای بود كه كشف آن بیشتر از سقوط امپراطوری هزار ساله توركان ایران ، رضا خان و پان آریا ئیست ها را خوشحال كرد تا فراریان از هویت توركی را نشان و درجه ای بس زیبا و افتخار آمیز از نوع «پارسی» ارزانی دارند ، تورك ستیزی و تحقیر توركان از زمانی كه امپراطوری هزار ساله توركان با سقوط دولت قاجار پایان یافت و حاكمیت نژاد پرستانه رضا خان بر كشور كثیرالملله ایران تحمیل گردید، آغاز شد . از به اصطلاح روشنفكرانی كه در دوران ستمشاهی پهلوی پشت به هویت خود كرده و هضم شدن در زبان فرهنگ حاكم را افتخاری بزرگ برای خود دانست احمد كسروی بود. وی با حمایت رضا خان به مخالفت آشكار علیه دین اسلام، پا به میدان مستحیل شدن در زبان و فرهنگ تحمیلی رضا خانی گشت و تئوری «زبان آذری» را به اصطلاح به صورت علمی تقدیم وی كرد . در تئوری كسروی ساكنان روستاهایی كه تعداد آنها چهار روستا بود و در منطقه قره داغ و اطراف مرند و زنوز قرار داشتند و زبان آنها غیر توركی بود دلیلی شد بر اینكه ساكنین اصلی و بومی آزربایجان تورك نباشد ! گر چه زبانی كه در هرزند و گلین قیه صحبت می شد با زبانی كه تاتهای خلخال صحبت می كردند از هر جهت متفاوت بود، وقتی قابل فهم برای هم نبوده اما كسروی نام مشترك «آزری» از نوع زبانهای پهلوی را بر آنها نهاد . از طرف دیگر ، اگر دلایل كسروی را بر كل ایران تعمیم بدهیم در این صورت می توان ادعا كرد كه نزدیك 90% مردم ایران تورك هستند و زبان اصلی و بومی فارسهای ساكن در استانهای مختلف كشور نیز در اصل توركی بوده است . چرا كه كمتر استانی را در ایران می توان پیدا كرد كه در آن چند روستای ترك نباشد . كسروی در رساله 56 صفحه ای كه در زمان رضا خان به چاپ رسانده از زبان غیر توركی با نام آذری «آزربایجان » صحبت به میان می آورد كه در طول تاریخ هیچ گونه آثار و نشانۀ ادبی و مكتوب هر چند اندك از این زبان دیده و یا شنیده نشده است و خود كسروی هم به آن اعتراف می كند : چنانكه گفتیم آذری زبان گفتن بوده و همیشه در پیش روی و زبان همگانی روان ، و برای نوشتن جز این یكی به كار نمی برده اند . از این روی نوشته ای به زبان آذری در دست نبوده و یا اگر بوده است از میان رفته . (آذری یا زبان باستان احمد كسروی – ص 35) طبیعی است افرادی كه قدرت مقاومت در مقابل فرهنگ مهاجم را ندارند و بدست آوردن معلومات و اطلاعات واقعی از افتخارات ملت خویش را توأ م با سختی ها ، ممانعت ها ، درد سرها و هزینه های زیاد می بینند راحت ترین راه را هضم شدن در فرهنگ حاكم می بینند و پشت به هویت خویش می كنند . بدین سان تاریخ جدیدی برای ایران نوشته شد و افتخار بر كوروش و داریوش و نژاد موهومه آریایی و قوم پارس كه سر آمد همۀ ملتهای جهان باشد سر لوحه تبلیغات رضا خانی قرار گرفت و در این میان اگر كسی می خواست برای خود هویتی كه بتواند بر آن ببالد دست و پا كند چاره ای جز چسباندن خود به پارسی و پارسیان نداشت و این در حالی بود كه تاریخ واقعی حقایق را به شكل دیگری آشكار می كرد . این سیاستها به علت اینكه در طول 53 سال حاكمیت پهلوی در ایران تثبیت شده است متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب هم با این كه نسبت به قبل از انقلاب وضع خیلی بهتر شده است ولی باز هم راه زیادی تا رسیدن به حقوق مساوی با فرهنگ حاكم وجود دارد و هنوز هم توهین ها و اهانت ها ادامه دارد هنوز هم توركها را آذری می نامند . سیاست استحاله فرهنگی به شدت دنبال می شود و تا بتاوانند به نحوی از درون توركها را بپوسانند برنامه ای را پیاده كنند كه دیگر توركها خود را تورك ندانند ولی هیچكدام از اینها چاره اصلی درد نیست . تنها راه حل واقعی مسئله ، شناخت حوق فرهنگی – اقتصادی مساوی و برابر با فارسی زبانان برای 40میلیون نفر از جمعیت تورك كشور و قبول این واقعیت كه ایرانی بودن مساوی فارس بودن نیست .




بؤلوم لر: بیز "آذری" دئییریك، 
[ دوشنبه 6 آذر 1391 ] [ 09:29 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 1
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

بلاقا گؤره


چیراق یاندیر،اوجاق قور
كور یوخودان بیرجه دور
قوی امه یین داغیتسین
یوردوموزا قیزیل نور .
حبیب ساهر
سایغاج سایت
بازديدهاي بو گون : نفر
بازديدهاي ديروز : نفر
كل بازديدها : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
ایندی بلاق دا : نفر
باخیش لار : عدد
كل مطالب : عدد
یئنیله مه چاغی :

YAŞASIN AZƏRBAYCAN YAŞASIN AZƏRBAYCAN

حامیان محیط زیست آذربایجان

Qanlı tarix
Dağlıq Qarabağ (1988-1993)
Xankəndi (18.09.1988)
Əskəran (19.10.1991)
Hadrut (19.11.1991)
Xocalı (26.02.1992)
Şuşa (08.05.1992)
Laçın (17.05.1992)
Xocavənd (02.10.1992)
Kəlbəcər (3-4.04.1993)
Ağdərə (07.07.1993)
Ağdam (23.07.1993)
Cəbrayıl (23.08.1993)
Füzuli (23.08.1993)
Qubadlı (31.08.1993)
Zəngilan (30.10.1993)
*** Azərbaycan ***

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی