من توركم ، آذری یوخ Vətən Anadır ANA çağırır bizi
| ||
|
چرا
تحقیقات ژنتیكی نمیتواند ملاك باشد؟ نخستین
مطلبی كه در بررسی قومیت باید در نظر داشت عوامل مؤثر در تعیین آن است. این عوامل
به ترتیب اهمیت عبارتند از: زبان، مذهب، اخلاق، فرهنگ و ژنتیك. انكاركنندگانِ
تورك بودنِ مردم آذربایجان برای اثبات ادعای خود، بر عامل آخر تأكید ورزیده و
تحقیقات ژنتیكی را مورد استناد قرار میدهند. آنان ادعا دارند كه چون مردم ایران
از نظر ژنتیكی نزدیكاند پس مردم آذربایجان تورك نبوده، بلكه آریاییتبارانیاند
كه توركزبان شدهاند. در
پاسخ به این ادعا باید در نظر داشت كه اولاً نژاد خالص وجود ندارد و در طول تاریخ
ایران اقوام زیادی در یكدیگر آمیخته شدهاند و لذا تصور نژادی واحد برای مردم
ایران امری بیاساس است. ثانیاً تحقیقات ژنتیكی در واقع نشان داده كه مردم
خاورمیانه از نظر ژنتیكی نزدیكاند. اصولاً مردم یك منطقۀ محدود جغرافیایی از نظر
ژنتیكی به هم نزدیك میشوند؛ برای مثال تاجیكان آسیای میانه از نظر ژنتیكی به ازبكها
نزدیكاند در حالیكه از نظر قومیت با فارسهای ایران مشتورك هستند. لذا نزدیكی
ژنتیكی توركهای ایرانی با فارسها نمیتواند دلیل بر آریایی بودن ایشان باشد، چرا
كه آمیختگی نژادی امری دو طرفه است و همانگونه كه ریشۀ برخی از توركها به فارسها
میرسد، ریشۀ برخی از فارسها نیز به توركها بازمیگردد كه حاصل دهها قرن
همزیستی این دو قوم است. واژۀ
«آذری» اشتباه است؟! واژۀ
آذری كه امروزه به غلط به توركهای ایران نسبت داده میشود، هم از نظر تاریخی و هم
از نظر زبانشناسی كلمهای اشتباه است! در كتابهای تاریخی گذشته، هرگز هیچ قومیتی
«آذری» عنوان نشده بلكه مردم ایران «تورك» و تاجیك ذكر شدهاند (مثلاً
در جهانگشای نادری آمده: «اهالی ایران» نیز از خرد و بزرگ و تاجیك و «تورك»
فدویانه نقد جان در راه او میباختند.) از نظر زبانشناسی نیز كلمۀ آذری هم از نظر
ساختاری و هم از نظر معنائی اشتباه است: آذر (به معنای آتش) + یای نسبت (كه علامتی عربی است!) = آذری
(آتشی!!!) آیا
زبان توركی با تشكیل حكومتهای غزنوی و سلجوقی وارد ایران شد؟ تاریخنویسان
معاصر ایرانی غالباً ورود توركها به ایران را مقارن با ظهور غزنویان و آل سلجوق
میدانند و معتقدند كه این سلسلهها موجب رواج زبان توركی در آذربایجان شدهاند.
در پاسخ به این ادعا باید در نظر داشت كه اولاً اسناد معتبر تاریخی (تاریخ ابنخلدون،
تاریخ طبری، دیوان لغاتالتورك، تاریخ قم و ...) حضور توركها را در بخشهای وسیعی
از نواحی داخلی ایران پیش از تشكیل حكومت غزنوی تأیید میكنند. ثانیاً زبان رسمی و
اداری حكومتهای غزنوی و سلجوقی، فارسی دری بوده و اگر قرار میبود كه این حكومتها
زبانی را گسترش دهند، طبعاً میبایست زبان فارسی را گسترش داده باشند. ثالثاً در
زمان قدیم به علت نبود وسائل ارتباط جمعی و عدم گسترش سواد، تغییر زبان مردم یك
منطقه كاری بسیار دشوار بوده و علاوه بر این به دلیل نقش تعیین كنندۀ مذهب در
اتحاد یك سرزمین نیازی به گسترش زبانی خاص نبود. ذیلاً
بخشی از اسناد تاریخی كه بر حضور دیرینۀ توركها در ایران دلالت دارند آورده شدهاست: -
«و فی هذه السنه غزا الجراح بن عبدالله الحكمی و هو امیر علی ارمینیه و آذربایجان
ارض الترك ففتح علی یدیه بلنجرم و هزم الترك: و در این سال جراح بن عبدالله الحكمی
جنگ كرد. او امیر ارمنستان وآذربایجان سرزمین تركان بود. وی بلنجرم را
با دستان خویش فتح كرد و تركان را شكست داد.» (طبری ج ۵ ص ۳۶۸) [تأیید حضور توركان
در آذربایجان در سال 104 هجری و آذربایجان را سرزمین تورك نامیدن] - «بسیاری
از توركها قزوین را مرز سرزمین توركان میدانند. قم (قوم) در توركی به معنای ماسه
است و دختر افراسیاب در آنجا به شكار میرفت. (دیوان لغات التورك، ترجمۀ فارسی،
ص۵۰۲) -
اسدی طوسی مؤلف كتاب لغت فرس اسدی در توضیح كلمۀ پالیك مینویسد: «پایافزار
بُوَد، به آذربایجان چارق خوانند.» (لغت فرس، ص۲۷۷) [چارق لغتی توركی به معنای كفش
است.] در
واقع این اسناد حضور دیرینۀ توركان در بخش وسیعی از ایران و رایج بودن زبان توركی
در آذربایجان را ثابت میكنند. (این مسئله به معنای نفی حضور اقوام دیگر در این
سرزمینها نیست.) چرا
هویت توركان ایرانی با رویكار آمدن سلسلۀ پهلوی انكار شد؟ تأسیس
سلسلۀ پهلوی فصل نوینی را در تاریخ ایران رقم زد و تحولات بزرگی را موجب شد. یكی
از بزرگترین دگرگونیها كه تأثیر بسیاری بر جامعه گذاشت تكیه بر ملیگرایی افراطی
(كه به شكلآریاگرایی خود را نشان داد)
بود. پیش از آن مذهب نقش اصلی را در ایجاد اتحاد میان اقوام ایران ایفا مینمود،
ولی عواملی چند از جمله تقلید از اروپائیان (كه آن زمان به شدت دچار ناسیونالیسم و
نژادپرستی بودند) موجب اصل قرار دادن ملیگرایی در حكومت پهلوی شد. تحریف گستردۀ
تاریخ و آریائی دانستن مردمان ایران از نتایج این امر بود كه نظریۀ آذری را نیز
حمایت نمود. تحت
تأثیر تحولات جهانی قرن بیستم، ملیگرایی در مصر به شكل پانعربیسم، در توركیه به
شكل پانتوركیسم و در ایران به شكل پانایرانیسم (كه در واقع پانفارسیزم است) خود
را نشان داد. نژادپرستی و سركوب حقوق قومیتها كه با هدف حفظ
یكپارچگی ارضی صورت میگرفت از اصلیترین ویژگیهای این جریانات در خاورمیانه بود. جریان
آریاگرایانۀ دورۀ پهلوی بسیاری از اقوام ساكن ایران را به دلیل شباهت زبانی و
فرهنگی به سادگی آریایی قلمداد نمود، ولی آریایی دانستن توركان ایرانی كه زبانشان
به كل متفاوت از فارسی است، نیازمند بهانهای دیگر بود. جریان پانتوركیسم در توركیه
شكل گرفته و اندیشۀ اتحاد توركان را تبلیغ میكرد و طبعاً به آذربایجان نیز توجه
داشت. لذا از دید حكومت پهلوی و روشنفكران آن زمان خطری بزرگ یكپارچگی ایران را
تهدید مینمود كه برای دفع این خطر نظریه آذری به دست «سید احمد كسروی تبریزی»
ابداع گردید و با استقبال شدید حكومت پهلوی و روشنفكران جامعه كه اندیشههای
نژادپرستانه داشتند، مواجه شد. بر اساس این نظریه زبان توركی زبانی بیگانه و بدون
ریشۀ تاریخی در ایران قلمداد گردید و نتیجتاً هویت توركان ایرانی زیر سؤال رفت و
بسیاری از حقوق اساسیشان پایمال شد. نظریۀ
كسروی دربارۀ زبانی فرضی است كه پیش از توركی در آذربایجان بدان تكلم میشد. این
نظریه دارای ایرادات آشكار بسیاری است و دربارۀ آن بحثهای زیادی صورت گرفتهاست؛
اما مسئلۀ اصلی این است كه به كمك این نظریه توركان ایران، آذری نامیده شده و
آریایی فرض میشوند، در حالیكه یك نظریۀ زبانشناسیِ تاریخی نمیتواند قومیت را
تعیین كند، و عوامل تعیین قومیت كه قبلاً به آنها اشاره شد همگی بر اساس واقعیات
كنونی هستند و نه تاریخ گذشته. علاوه بر این مستندات تاریخی بسیاری بر تورك بودن
بخش بزرگی از مردم ایران دلالت دارند و ساكن شدن ایلهای تورك در ایران در طی دهها
قرن به صراحت در منابع تاریخی ثبت گردیده كه خود حاكی از نادرستی آریایی فرض كردن توركزبانان
ایران حتی بر اساس تاریخ است. آذری نامیدن توركان ایران هم بر اساس واقعیّات امروزی و هم
بر اساس تاریخ، نادرست و انكار هویت است. آذری نامیدن توركان ایرانی امری مغرضانه
است كه در راستای سیاستهای نژادپرستانۀ حكومت پهلوی رایج گردید و بهانهای برای
سركوب حقوق توركان از جمله حقّ تحصیل به زبان مادری شد. برخی
از تحریفات تاریخی صورت گرفته علیه توركان ایران حذف كلی و یا بیتوجهی
عمدی به تاریخ حكومتهای تورك از قبیل: دولت
سبكری (این دولت مدّتها قبل از غزنویان در مناطق مركزی ایران به پایتختی شیراز
تشكیل شدهبود؛ در تاریخهای امروزی اثری از آن نمیبینیم!)، امپراتوری
گؤكتورك (برای تحریف این امپراتوری از آن با عنوان خاقانات شمال شرقی چین (!) و
یا اتحادیهای از قبایل (!) نام برده میشود!)، دولت
خزر (مقارن با اواخر دولت ساسانی تشكیل شد و چند صد سال دوام آورد و مدتها بخش
بزرگی از آذربایجان را تحت كنترل داشت؛ این دولت نیز مشمول سانسورهای بیدریغ
معاصر گردیدهاست!)، هونهای
سفید یا هیاطله (این حكومت در شرق ایران ساسانی تشكیل شدهبود و مدتها دولت
ساسانی را خراجگزار خود نموده بود؛ با وجود اسنادی كه تورك بودن هونهای سفید را
نشان میدهند تاریخنویسان مغرض ایرانی آنان را آریائی قلمداد میكنند!)، ایشغوزها
یا همان سكاها (قومی كه پیش از تشكیل امپراتوری هخامنشی در آذربایجان ساكن
شدند و مدتها با آن دولت در جنگ بودند؛ آنان نیز توسط تاریخنویسان ایرانی،
آریائی قلمداد میشوند!) و ... آریائی
فرض كردن شاهان تورك: خوارزمشاهیان
(با وجود آن كه زبان و آداب و رسوم این شاهان، تورك بودن آنان را نشان میدهد ولی
عدهای از تاریخنویسان ایرانی احتمال (!) میدهند كه آنان در اصل آریائی هستند و
بعدها ویژگیهای توركی كسب كردهاند!) صفویان
(عدهای از تاریخنویسان ایرانی اصرار دارند كه خاندان صفوی از كردان یا تاتها
بودهاند كه بعدها به تشیع گرویدهاند؛ درحالیكه تاریخ امیر تیمور گوركانی نشان میدهد
این خاندان در آن زمان شیعه بودهاند!) خاندان
سلطنتی گؤكتوركان (با استناد به دو لقب ادعا میكنند كه این خاندان در اصل آریائی
بودهاند؛ در حالی كه آنان این القاب را بعد از تشكیل حكومت به تقلید از دیگر
حكومتها بر خود گذاشتند!) و ... بؤلوم لر: یولداشلار، |
Dağlıq Qarabağ (1988-1993) Xankəndi (18.09.1988) Əskəran (19.10.1991) Hadrut (19.11.1991) Xocalı (26.02.1992) Şuşa (08.05.1992) Laçın (17.05.1992) Xocavənd (02.10.1992) Kəlbəcər (3-4.04.1993) Ağdərə (07.07.1993) Ağdam (23.07.1993) Cəbrayıl (23.08.1993) Füzuli (23.08.1993) Qubadlı (31.08.1993) Zəngilan (30.10.1993) *** Azərbaycan *** |
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |