قالب وبلاگ


من توركم ، آذری یوخ
Vətən Anadır ANA çağırır bizi 
نظر سنجی
تورك ديلينده مدرسه لازيمدير؟




تومریس آنا بعد از شنیدن این خبر دردناك لباس سیاه برتن می كند با اینكه در دل خون گریه می كند ولی متانت و تمكین خود را حفظ میكند. درد و غم خویش را در سینه محبوس می كند. به خاطر همین هم با غرور و باعظمت می شود و می گوید كه قصاص را بر قیامت نمی گذارند. فرمان آماده باش در كشور صادر می شود. تمام قهرمانان و دلیران را برای گرفتن انتقام و حفاظت از خاك وطن به جنگ دعوت میكند. در یك چشم به هم زدن همه سوار بر اسب سلاح در دست منتظر امر فرمانده منتظر جنگ می شوند. قلب تومریس آنا از این استقبال بی نظیر به وجد می آید. خیلی خوشحال شده و بازهم در تفكر خود مسئله را آنالیز میكند. باز هم او صبوری را پیشه كرده و با ایل و طایفه خود به مشورت نشسته و با مصلحت و مشورت آنان دوباره سفیران خود را پیش كوروش میفرستد.

كوروش خونخوار به این دستاورد خود میبالد، زیرا این شرابی كه تو می خوری عقل تو را از تو خواهد گرفت. شما پارسیان كه ازخوردن شراب مست می شوید معمولاً سخنان ناشایست بكار می برید. تو در میدان جنگ تن به تن بر فرزند من پیروز نشده ایی، تو با مكر و حیله و بوسیله زهری كه در شراب ریخته بودی بر او چیره شدی اكنون سخن خیرخواهانه مرا گوش بده : تو اكنون یك سوم قشون ماساگتها را ناجوانمردانه نابود كردی، خوب است كه تا دستم به تو نرسیده است فرزندم را پس داده و با سری سلامت از خاك ما خارج شوی. اگر به حرفهای من گوش نكنی قسم می خورم به خدای خورشید ماساگتها كه تو را كه چشم سیرناپذیر بر جهان داری بر خون خود غلطان خواهم كرد.

كوروش پیشنهاد تومریس آنا را نپذیرفت. صبر و بردباری تومریس به سرآمد. نفرتش بر كوروش بیشتر شد. فرمان تجهیز قشون را صادر كرد. چون كه او بر قلب انسانهایش حكمرانی می كرد. ای ملت من با من بیایید و به دشمن یورش ببرید. این فرمان تومریس آنا بود. در قلب مادرانه او دنیا به تپش افتاد. دنیا بر سرش شروع به چرخیدن كرد گو اینكه كوه شاه داغی به حركت درآمد. مثل اینكه خزر به تلاطم افتاد و امواج او را فرا گرفت.

آه و فریاد زخمیها در جنگی كه بین پارسها و ماساگتها درگرفته بود به آسمان بلند شد. به جای آب خون جاری می شد. تاریخ چنین قتل و غارتی را به خود ندیده بود. دو طرف متخاصم روبروی هم قرار گرفتند. لشكریان همدیگر را با تیر، تیرباران كردند. سپس با شمشیر و نیزه به جنگ تن به تن پرداختند. در این جنگ بی مهابا در نهایت ماساگتها پیروز شدند. می توان گفت تمام لشگریان پارسها نابود شدند و در این نبرد بی امان كوروش نیز به هلاكت رسید. كسی كه دیروز ادعای فرمانروایی بر جهان داشت .امروز در خاك خود به خون غلطیده بود. مثلی است كه گویند مشك خون از حرارت خون می تركد. در این ایام در دل تومریس آنا غم و شادی با همدیگر تلاقی كرده بود.

مادر ملت، سركرده قهرمانان یعنی تومریس به آرزوی خود رسید. و به قول خود وفا كرد. مشك شراب را از خون انسان پر نمودند و از میان اجساد كشته شده پارسا جسد خون آلود كوروش را پیدا كردند. و سر آن را در داخل مشك نهادند و گفتند ای خون آشام تاریخ اكنون هرچه خون می خواهی بخور. تومریس آنا با طعنه به سر كوروش گفت : گرچه من در میدان جنگ بر تو پیروز شدم ولی تو با حیله و نیرنگ فرزندم را به قتل رساندی. اكنون بنگر كه عاقبت تو چگونه شد. من بعنوان شیرزن گفته های خود را به عمل تبدیل كردم. كنون تو را با خون سیراب می كنم.




بؤلوم لر: غیرتلی لر، 
[ پنجشنبه 19 دی 1392 ] [ 06:36 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 0
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

بلاقا گؤره


چیراق یاندیر،اوجاق قور
كور یوخودان بیرجه دور
قوی امه یین داغیتسین
یوردوموزا قیزیل نور .
حبیب ساهر
سایغاج سایت
بازديدهاي بو گون : نفر
بازديدهاي ديروز : نفر
كل بازديدها : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
ایندی بلاق دا : نفر
باخیش لار : عدد
كل مطالب : عدد
یئنیله مه چاغی :

YAŞASIN AZƏRBAYCAN YAŞASIN AZƏRBAYCAN

حامیان محیط زیست آذربایجان

Qanlı tarix
Dağlıq Qarabağ (1988-1993)
Xankəndi (18.09.1988)
Əskəran (19.10.1991)
Hadrut (19.11.1991)
Xocalı (26.02.1992)
Şuşa (08.05.1992)
Laçın (17.05.1992)
Xocavənd (02.10.1992)
Kəlbəcər (3-4.04.1993)
Ağdərə (07.07.1993)
Ağdam (23.07.1993)
Cəbrayıl (23.08.1993)
Füzuli (23.08.1993)
Qubadlı (31.08.1993)
Zəngilan (30.10.1993)
*** Azərbaycan ***

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی