قالب وبلاگ


من توركم ، آذری یوخ
Vətən Anadır ANA çağırır bizi 
نظر سنجی
تورك ديلينده مدرسه لازيمدير؟




سال عرب چو ششصد و پنجاه و چار شد   یكشنبه اوّل مه ذی القعده بامداد

خورشاه پادشاه اسماعیلیان ز تخت      برخاست پیش تخت هولاكو بایستاد

پس از ختم كار اسماعیلیه، هولاكو متوجه خلفای عبّاسی بغداد شد كه رئیس معنوی و پیشوای روحانی  اسلام سنی و صاحب یك میراث دولتی مختصری در عراق عرب بودند.

… پس از گرفتن بغداد و برانداختن اساس خلافت، هولاكو از راه همدان، عازم آذربایجان شد. او نیز مانند سرداران مغولی « چورماغون» و « بایجو » كه قبل از وی حكومت ایران را به عهده داشتند شمال آذربایجان را اقامتگاه سلسله خود قرار داد و تبریز و مراغه را به عنوان پایتخت او باید محسوب نمود … دشت های مغان و ارّان اقامتگاه زمستانی هولاكو و جانشینان او شدند و مانند « چورماغون » و « بایجو » اسب های خودشان را برای تعلیف به آنجا می آوردند. در تابستان، شاهزادگان خاندان هولاكو به طرف جبال « آلاداغ » از سلسله جبال « آرارات » رهسپار می شدند. »[1]

پس از آن كه هولاكو،  از فتح بقیّه ایران و شام فارغ شد، به خیال مملكتداری و دفع دشمنان شخصی افتاد كه یكی از آن ها پسر جوچی بود به نام « بركای » كه در دشت قپچاق سلطنت داشت و چون به دستور برادر خود « باتو» در رساندن منگوقاآن به مقام خانی سعی ها كرده بود، خود را از هولاكو برتر می‌دانست و به او تحكّم می‌كرد. كار رقابت هولاكو و بركای آخرالامر به جنگ كشید و بركای ۳۰ هزار نفر سپاهی برای جنگ با هولاكو از دشت قپچاق به سوی ایران گسیل كرد و این عدّه از دربند قفقاز گذشته به طرف شروان سرازیر گردیدند. هولاكو هم در شوّال ۶۶۰ به شاماخی آمد و قشون بركای را منهزم نمود و به سمت دربند حركت كرد و پسر خود اباقاخان را به طرف ممالك بركای فرستاد و لشكریان اباقاخان، خانه ها و اموال ایشان را غارت نمودند، ولی بركای باز تهیّه جمعیّتی دیده، در حوالی نهر تَرَك بر لشكر اباقاخان زد و ایشان را در جمادی الاوّل ۶۶۱ در هم شكست و اباقاخان به داغستان برگشت و هولاكو به تبریز آمد تا به تلافی این شكست قیام نماید و برای سال آینده تدارك ببیند و در همین ایّام بود كه خبر جلوس قوبیلای قاآن بر تخت خانی مغول و تفویض سلطنت ممالك بین شطّ جیحون و شام و مصر از طرف او به هولاكو به ایران رسید.

هولاكو نیز این ممالك را بین پسران و امرای مطیع خود تقسیم نمود. از آن جمله عراق و خراسان و مازندران را به پسر بزرگ تر خویش اباقاخان سپرد و ارّان و آذربایجان را به یشموت و ممالك روم را به معین الدوله پروانه كه سابقا" وزارت سلاجقه آسیای صغیر را داشت و مطیع مغول شده بود واگذاشت و كرمان را به تركان خاتون و فارس را به امیر انكیانو و الجزیره را به یكی از امرای خود.

... پس از درگذشت هولاكو، زوجه عیسوی او دوقوزخاتون، پس از مشورت با وارطان‌ جاثلیق ارمنی،  پسر خود اباقاخان را كه در این تاریخ، حكومت خراسان و مازندران داشت به جانشینی هولاكو نامزد كرد و قاصدی به عجله نزد اباقا كه در ارّان به گذراندن ایّام زمستان مشغول بود فرستاد و او را به اردوی مغول در جغاتو خواست. برادر او یشموت نیز كه در حوالی دربند بود، پس از گذشتن هفت روز از فوت هولاكو رسید و پس از مراسم عزاداری ، سرداران و بزرگان اتباع مغولی  هلاكو به شادی نشستند و اباقا را در سوّم رمضان ۶۶۳ رسما" به جانشینی او اختیار كردند، ولی دوقوز خاتون سه روز قبل از جلوس پسر، درگذشت و از شركت در شادی جلوس اباقا محروم گردید. اباقا به محض جلوس به تخت سلطنت، حكومت یشموت در ارّان را تأیید می كند و مهذّب الدّوله منصور یهودی در كار حكومت با او همكاری می كند.

بدین ترتیب با روی كار آمدن اباقاخان، دوره حكومت ایلخانان آغاز شد. اباقا شهر تبریز را به پایتختی انتخاب نمود، زمستان ها در ارّان و بغداد و كنار جغاتو قشلاق می كرد و تابستان ها را در آلاتاغ و سیاه كوه. تبریز از عهد سلطنت او و وزارت صاحب دیوان شمس الدّین به بعد رو به پیشرفت فراوان گذاشت، بخصوص كه این شهر در عهد مغول چندان صدمه ای ندیده و مثل دیگر بلاد ایران و ماوراءالنّهر به باد غارت نرفته بود. »[2]

اینك ایلخانان خودرا شاه ایران می دانستند و بر مناطقی فرمانروائی می كردند كه در دوران های قبل و بعد از عصر ایلخانان، كرّارا" جزو قلمرو دولت ایران بود. به این ترتیب، وظیفه ای كه بر عهده یك فرمانروای ملّی ایران محوّل بود به سبب ثبوت وضع جغرافیائی و سیاسی،  آنان را به خود مشغول می داشت. دفع حملات متجاوزان شمالی و در نتیجه دفاع از حدود و ثغور ایران، كاری كه گرچه به خاطر ایران نیز صورت نمی گرفت، امّا لااقلّ برای حفظ منافع ایلخانان ضرور بود. از دیرباز ملل آسیای مركزی و تركستان به شرق ایران یورش می بردند و حتّی در این عصر نیز، كه در دو طرف جیحون، خان های مغول فرمانروائی داشتند، این فشار پی گیر آسیای مركزی بر شرق ایران زمین قطع نگردید. به موازات دفاع از حدود شرقی،  حفظ و صیانت قفقاز برای مغولان از آن جهت بخصوص مهم بود كه آذربایجان و ارّان را مركز قلمرو خود قرار داده بودند. قفقاز، این حصار دفاعی برای مناطق شمالی و جنوبی آن، به خاطر وضع خاصّ خود در این دوران نیز مانند اعصار قبل و بعد از آن، موضوع جنگ و ستیز بود. كوشش ایلخانان برای تسلّط بر این منطقه شباهت تامّ به تكاپوی صفویان در قرون ۱۰ تا ۱۲ هجری برای حفظ آن داشت و باز باید گفت كه روسیّه هم كه در قرن ۱۹ مبلادی می كوشید ( و بالاخره هم موفّق گردید) تا این ناحیه را به تصرّف خود در آورد، در این مورد نیز مانند بسیاری از موارد دیگر به میراث دشت قیچاق دست می افكند. به موازات آنچه گذشت، رقابت بازرگانی  نیز، بخصوص از آغاز قرن چهاردهم میلادی، خان دشت قپچاق را وادار می كرد تا راه ایرانیان را به دریای سیاه قطع كند و سرانجام نیز به مقصودش رسید.[3]

اباقا در ذیحجّه ۶۸۰ درگذشت و برادرش تكودار در ۲۶ محرّم ۶۸۱ قدرت را به دست گرفت. وی اوّلین ایلخان بود كه مسلمان شد و نام « احمد » را برخود گذاشت و به مسلمانان وعده حمایت داد و همین امر خانان مغول را علیه او شورانید. اینان به طرفداری پسر اباقاخان برادرزاده تكودار شتافتند و تكودار را پس از شكست و فرار او دستگیر و به اعدام محكوم كردند، سپس ارغون را به خانی برگزیدند.

سلطان احمد، حكومت خراسان، عراق، ارّان و آذربایجان را مستقلا" و بلاد روم را به مشاركت با سلاطین سلجوقی به خواجه شمس الدین و دیار بكر و موصل و اربیل را به خواجه هارون پسر او و حكومت بغداد را كما فی السابّق به عطاملك واگذاشته بود.[4]



[1] ـ رنه گروسه – امپراطوری صحرانوردان – ترجمه عبدالحسین میكده – ص ۵۸۵و ۵۷۵و۵۶۵

[2] ـ عبّاس اقبال – تاریخ مغول – ص ۲۰۲ ـ ۲۰۰ـ  ۱۹۷

[3] ـ اشپولر – تاریخ مغول در ایران – ص ۲۶۹، ۳۴۰ و ۶۳

[4] ـ عباس اقبال – پیشین – ص ۲۲۰




بؤلوم لر: قره باغ در گذر تاریخ، 
[ شنبه 20 آبان 1391 ] [ 09:11 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 0
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

بلاقا گؤره


چیراق یاندیر،اوجاق قور
كور یوخودان بیرجه دور
قوی امه یین داغیتسین
یوردوموزا قیزیل نور .
حبیب ساهر
سایغاج سایت
بازديدهاي بو گون : نفر
بازديدهاي ديروز : نفر
كل بازديدها : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
ایندی بلاق دا : نفر
باخیش لار : عدد
كل مطالب : عدد
یئنیله مه چاغی :

YAŞASIN AZƏRBAYCAN YAŞASIN AZƏRBAYCAN

حامیان محیط زیست آذربایجان

Qanlı tarix
Dağlıq Qarabağ (1988-1993)
Xankəndi (18.09.1988)
Əskəran (19.10.1991)
Hadrut (19.11.1991)
Xocalı (26.02.1992)
Şuşa (08.05.1992)
Laçın (17.05.1992)
Xocavənd (02.10.1992)
Kəlbəcər (3-4.04.1993)
Ağdərə (07.07.1993)
Ağdam (23.07.1993)
Cəbrayıl (23.08.1993)
Füzuli (23.08.1993)
Qubadlı (31.08.1993)
Zəngilan (30.10.1993)
*** Azərbaycan ***

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی