قالب وبلاگ

قیام خرمدینان با دفع بیش از چهل حمله بزرگ و سرتاسری ارتش خلافت عباسی به سرزمینهای تاریخی آذربایجان و با دستگیری و اعدام انقلابی دهها مارشال و ژنرال و ارتشبد و سپهبد ارتش عباسی چنان گسترده شد كه پایتخت خلافت عباسی را در معرض سقوط قرارداد و بقول « مسعودی » - هرودوت عرب و متولد همزمان قیام بابك – در كتاب « مروج الذهب » كار بابك چنان بالا گرفت كه «نزدیك بود خلافت را از پیش بردارد»5

این قیام چنان رعبی در دل اركان خلافت عباسی انداخته بود كه سپاهیان و ارتش منظم خلافت چون نمی توانست كاری از پیش ببرد لذا مجبور شدند از شبه نظامیان «جیش الشعبی» موسوم به «مطوعه» نیز استفاده كنند.

اعزام پی در پی ارتش منظم و « جیش الشعبی » به جایی رسیده بود كه حتی خلافت عباسی مستاصل از قیام مردم آذربایجان دست به اعزام «خیاط» و «آشپز» دربار نیز به قول بابك زده بود.

« طبری » در تاریخ خود موسوم به « تاریخ الرسل و الملوك‌» با اشاره به نامه بابك به تئوفیل امپراتور روم در همین مورد و نامیدن خلیفه عباسی از سوی بابك با نام « شاه عرب » و بالطبع نه شاه آذربایجان و تركان گوید كه در نامه بابك به امپراتور روم آمده بود:

« شاه عرب سپاهیان و جنگاوران خویش را [به آذربایجان] روان كرد . تا آنجا كه خیاط خویش و طباخ [آشپز] خویش را فرستاده و بر در [پایتخت] كس نمانده اگر قصد رفتن سوی وی داری بدانكه در مقابل تو كس نیست كه مانعت شود»6

البته كار خلافت به چنان وخامت رسیده بود كه حتی روزی «علی بن هشام‌»- به شهادت رساننده امام هشتم شیعیان- را نیز جهت سركوب بابكیان فرستاده بود كه او نیز عاقبت سر در سودای آذربایجان نهاد و به جزای دادن انگور زهرآلود یا انار مسموم به علی بن موسی الرضا (ع) رسید.

قیام مردم آذربایجان چنان خلافت را مستاصل كرده بود كه حتی رئیس پلیس بغداد نیز كار رسیدگی به امورات آنجا را ترك كرده و در آذربایجان مشغول انجام وظیفه شده بود. رئیس پلیس بغداد  كه « جناح اعور‌» (گناه كور) نام داشت با مشاهده اینكه بیشتر «دزدان» در قالب «مطوعه» به آذربایجان رفته اند گویا جهت اخذ سهم خویش نخواسته بود از قافله عقب مانده باشد.

بؤلوم لر: چریك های حرامی آذربایجان ،