قالب وبلاگ


من توركم ، آذری یوخ
Vətən Anadır ANA çağırır bizi 
نظر سنجی
تورك ديلينده مدرسه لازيمدير؟




 

۲- زبان و مدرنیته

مردمانی كه از قافله اعصار و قرون متمادی خود را به عصر حاضر رسانده اند. اگر به زبان مادری خود بی سواد باشند دیگر نمی توان او را در حوزه فردیت انسانی و مدرن تعریف كرد. چرا كه در دنیای متمدن زبان یگانه عامل فردیت انسانی و یگانه عنصر كشف انسان است. و اگر زبان را به عنوان عنصری برای بیان هستی انسانی معرفی كنیم به این اصل تاكید می كنیم كه زبان هستی انسان است و از آنجا كه در جهان مدرن امروزی یعنی در جهانی كه هژمونی از آن مدرنیته است و فردیت انسانی در آن به تمامه تعریف و به تكامل رسیده است بدین جهت در شخصیت فردی انسان مدرن، زبان نیز به تكامل خود می رسد و هر فرد انسانی به تعریف زبان او جلوه های بدیع خود را بازگو می كند. در حالی كه در قرون ماقبل مدرنیته شكل غایی انسان تنها در حوزه محدود حاكمان و اطرافیان آن تعریف می شد و بقیه مردم در صفوف متراكم به خیل افراد لال و فاقد بیان و در نتیجه فاقد خلاقیت زبانی – انسانی تبدیل می شدند.

به سخنی دیگر وقتی موجود انسانی نتواند بزبان مادری خود صحبت كند.  وقتی زبان مادری را از او بگیرند یا این كه زبان او را اسیر كنند دیگر اندیشه ای نمی تواند ظهور خود را عینیت بخشد. اسیركردن زبان مادری، در واقع اسیر كردن انسان است و اسیر كردن انسان، اسیر كردن اندیشه است. بدین جهت انسانی كه اسیر است، زبان ندارد و انسانی كه زبان ندارد، نمی تواند خلق كند. نمی تواند هستی خود را تعریف نماید. زبان ابزار خلق و بیان تفكرات انسان است. به بیانی دیگر انسان اسیر و برده، انسان لال و ناتوانی است كه توان بیان هستی و اندرون خود را به عنوان موجود انسانی ندارد و اگر به هر دلیلی زبان را از او بگیرند، اسیر كنند و یا ببرند دیگر آن انسان معنای خود را از دست خواهد داد و اگر بتواند در حاشیه  معنای انسان (زبان) اسیر كننده گرفتار شده  و حتی از درك صحیح دنیای او نیز ناتوان می ماند.

از آنجا كه انسان موجودی است تولید كننده و زبان بعنوان یك پدیده خلاق و خلق كننده است. بدین حال انسانی كه نتواند در زبان مادری خود خلق و تولید كند لاجرم سیطره تولیدات زبان های دیگر بر او به ورشكستگی تولیدات زبانی او منجر می شود و سرانجام به فرسودگی دستگاه زبانی او و تبدیل شدن آن به دستگاه زبانی غیر، از او انسانی الینه فارغ از ابداعات زبانی و تولیدات نو به بار خواهد آورد. از همین رو است كه با پدیداری اندیشه مدرنیته، بستر به مراتب گسترده ای برای جولان انسان مهیا شد. تا جایی كه اندیشه های نو و  مدرن به جای  نابودی سنت و داشته های تاریخی، فضای مناسبی برای بازخوانی و انطباق آن‌ها با نیازهای زمانه‌ فراهم ‌كرد. هر چند مناسبات قدرت به توهمی دامن می زند كه  وظیفة مدرنیته، نابودی سنت‌ها است. حال آن كه اساس و گستردگی چنین اندیشه ای در سیر تكامل خود بد فهمی ها و توهمات را از صحنه دور ساخته است.

۳زبان، توتالیتاریسم و استحاله :

 تی. اس. الیوت شاعر انگلیسی می‌گوید : می‌توان ملتی را نسبت به هر فرهنگی جز فرهنگ خودش متعصب ساخت، به طوری كه این احساس به وجود آید كه مجبور به خرد كردن یا به قالبی دیگر در آوردن هر فرهنگی است كه احاطه‌اش كرده است. چنانچه در آلمان هیتلری چنین پنداشت می شد كه هر فرهنگی غیر از فرهنگ آلمان یا منحط است یا فرهنگی است وحشی. كه البته چنین فلسفه ای سرانجام تراژدی عظیمی را به بار آوردكه هنوز جهان از تاثیر مخرب آن در امان نیست. توتالیتاریسم فردیت انسان‌ها را خّرد می‌كند و آنها را به هیچ تبدیل می‌ كند تا حدی كه هیچ كس دیگر دیده و شنیده نشود. همچنین در جامعه ای كه توتالیتارسیم بر تمامی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رخنه كرده است، نیز در بخشی از ساختار سیاسی جامعه خودنمایی می كند. بدین حال در چنین ساختارهایی شهروندان از یكدیگر می‌هراسند. و در چنین فضایی بحران شهروند و شهروندی پدیدار می شود. كه از نظر ” هاناآرنت “، این بحران شهروند با بحران اندیشه همراه است، زیرا در چنین فضایی جایی برای بحث و گفتگو باقی نمانده است.

۴- زبان هستی انسان مدرن :

اهمیت زبان مادری بعنوان یك پدیده ای عینی بر هیچ كس پوشیده نیست. تا جایی كه امروزه با گسترش فن آوری و تكنولوژی های مدرن و تكامل علمی و فكری بشر روز به روز بر اهمیت نقش زبان مادری در تكامل فرد و تعالی او افزوده می شود. تا جایی كه بسیاری از نظریه پردازان معاصر زبان مادری را یگانه عنصر هویت و ملیت به حساب می آورند.

هایدگر نیز بر این باور است كه زبان مادری چه در تفكر و چه در شعر، تنها راه و طریقی است كه به وسیله آن وجود و هستی ناب خود را برای ما آشكار می كند. همچنین از نظر ” مارتین هایدگر ” زبان مادری خانه ی هستی است. انسان در این خانه بسر می بَرَد.

نوآم چامسكی از برجسته ترین نظریه پردازان زبانشناسی معتقد است كه « زبان ابزار آزادی بیان و اندیشه را در دست ِ انسان می گذارد و همزمان با آن ابزارِ به كار اندازی ی اندیشه های آفرینش گرانه دست می زند . »

ارسطو ” می‌گوید: « كنش اندیشیدن زندگی است ». بنابراین برای انسان بودن، وجود داشتن كافی نیست، بلكه مهم تعلق داشتن به فضایی است كه در آن انسانیت فرد معنا می‌یابد. به قول مارسل پروست در كتاب ” در جستجوی زمان از دست رفته ” پرسش بودن یا نبودن نیست، بلكه تعلق داشتن یا تعلق نداشتن است “. به عبارت دیگر، دلیل انسانی بودن انسان‌ها در این است كه هر فرد ایدة بشریت را با خود به همراه دارد.

هانا آرنت ” نیز كه از جالب‌ترین و بحث‌انگیزترین متفكر سیاسی قرن بیستم است بر این اصل تاكید می كند كه اگر امیدی به كنش انسانی و آزادی وجود دارد به ای دلیل است كه بشریت همواره به عنوان هدف والایی در افق ذهنی ما قرار دارد. بنا به اعتقاد ” آرنت ” كثرت بشری شرط لازم گفتار (speech) و كنش (action) انسانی است كه دارای دو ویژگی است: برابری و تفاوت. چرا كه اگر انسان‌ها برابر نباشند قادر به فهم یكدیگر نیستند و اگر با یكدیگر متفاوت نباشند، احتیاجی به گفتار و كنش برای فهماندن خود به یكدیگر ندارند.

 

لو ویگوتسكی ” ( ۱۸۹۶ – ۱۹۳۴) روانشناس روسی نیز بر این اعتقاد بود كه بدون عنصر زبان مادری، ابزار درونی و فكری هستی نخواهند یافت و كودكی كه قادر به كنترل خود نباشد، در واقع هنوز به خود آگاهی و درونی شدن آموخته هایش نرسیده است.

 ۵- زبان و دیگر

سخن آخر اینكه استعمار، استثمار، استبداد، دیكتاتوری، نازیسم، فاشیسم، شوونیسم، آپارتاید و… عواملی هستند كه انسان های زیر سلطه، در كشاكش آن حیات را به تمامه نمی توانند درك كنند. یعنی انسانها از درك واقعی حیات انسانی خود دور می شوند و چه بسا به فراموشی حیات انسانی خود دست می زنند. قدرت مهاجمان با بهره مندی از ابزارهای متعدد مدرن –  تكنولوزیكی انسان ها را در مسیر راه تعالی به سر درگمی هایی مواجه می سازند و آنان را در هوایی مه آلود به تسخیر خود در آورده و مسخ هستی شان را سرانجام پروژه بهره مندی خود قرار داده و انسان را تبدیل به ابزاری دیگر فرمان بر در جهت منافع استثماری خویش قرار می دهند.

انسان های مدرن یا به تعریفی دیگر انسان هایی كه به درك واقعی از حیات انسانی دست یافته اند در پی دفاع از هستی انسانی خود كه همان زبان مادری اوست می بایست تلاش فراوانی به عمل آورند تا از ره آورد تلاش هایشان تفكر و اندیشه به ظهور و بالندگی فرهنگ، ادبیات و خلق ابداعات نو انجامیده و هستی  خود را با تمام وجود در نسل های بعدی باز خوانده و هویت انسانی و عالی خود را از میرایی نجات دهند. ضمن اینكه اصلی ترین و سرسخت ترین عنصر نگه دارند انسان در معنای عالی خود،  زبان مادری اوست كه با وجود سر سختی این عنصر در برابر میرایی و تهاجمات ، باز به دلیل تداوم و گستردگی نهاجمات و حس تسلیم طلبی انسان ها خود به خود به عقب نشینی و سرانجام به مرگ آن منجر می شود.

به خاطر داشته باشیم زبان مادری، خانه انسان است، این خانه را نگهبانی كنیم.

منبع : مطالب زیر با تلخیص و اقتباس مقاله ” یاد داشتی در مورد نقش و جایگاه زبان مادری بقلم یعقوب بهادر به اینجا منتقل شده است.

http://durnanews.ir/?p=5586




بؤلوم لر: یولداشلار، 
[ جمعه 31 مرداد 1393 ] [ 11:36 ] [ ماحمود دالغا ]
Baxışlar 0
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

بلاقا گؤره


چیراق یاندیر،اوجاق قور
كور یوخودان بیرجه دور
قوی امه یین داغیتسین
یوردوموزا قیزیل نور .
حبیب ساهر
سایغاج سایت
بازديدهاي بو گون : نفر
بازديدهاي ديروز : نفر
كل بازديدها : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
ایندی بلاق دا : نفر
باخیش لار : عدد
كل مطالب : عدد
یئنیله مه چاغی :

YAŞASIN AZƏRBAYCAN YAŞASIN AZƏRBAYCAN

حامیان محیط زیست آذربایجان

Qanlı tarix
Dağlıq Qarabağ (1988-1993)
Xankəndi (18.09.1988)
Əskəran (19.10.1991)
Hadrut (19.11.1991)
Xocalı (26.02.1992)
Şuşa (08.05.1992)
Laçın (17.05.1992)
Xocavənd (02.10.1992)
Kəlbəcər (3-4.04.1993)
Ağdərə (07.07.1993)
Ağdam (23.07.1993)
Cəbrayıl (23.08.1993)
Füzuli (23.08.1993)
Qubadlı (31.08.1993)
Zəngilan (30.10.1993)
*** Azərbaycan ***

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی